دانلود و خرید کتاب آلاچیق ترس نفیسه نوری
تصویر جلد کتاب آلاچیق ترس

کتاب آلاچیق ترس

نویسنده:نفیسه نوری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب آلاچیق ترس

کتاب آلاچیق ترس نوشتهٔ نفیسه نوری است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب آلاچیق ترس

کتاب آلاچیق ترس دربارهٔ بخشی از زندگی دختر جوانی به نام صباست که پاهایش ناتوان است و روی ولیچر می‌نشیند. داستان‌های صبا از بعد از مراسم چهلم پدرش اتفاق می‌افتد، داستان‌های عجیبی که خودش هم به‌خاطر اتفاق افتادنشان متعجب مانده و تمام زندگیش را پر از ترس و نگرانی کرده است. این داستان بخش بسیاری از ماجراهایش بر اساس واقعیت است. ترس و تنهایی و خرافات و روحی که مدام این دختر را آزار می‌دهد، باعث روایت این رمان شده است.

درباره انتشارات متخصصان

انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشته‌های ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و رشته‌های مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمی‌گردد و در طول این سال‌ها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.

خواندن کتاب آلاچیق ترس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آلاچیق ترس

«سیگارش هم، همچنان روشن بود و از ماسک، معلوم بود که به من خیره نگاه می‌کند. خونسردی اش باعث می‌شد که ترس بیشتری بر وجودم بنشیند. ران های تازه حال گرفته ام به لرزه افتاد. ولی نمی‌دانستم چه حّسی به من کمک می‌کرد که بتوان با یک مانع نه چندان محکمی مثل شیشهٔ پنجره  روبه‌روی او بایستم و دوام بیاورم. او سیگارش را نصف به سمت پنجره پرت کرد. گل یکی از گلدان های شکسته را از ریشه برداشت و با چاقوی ضامن داری که در قبرستان با آن بازی می‌کرد، برگ‌هایش را به طرز خشونت بادی می‌زد تا مرا بیشتر بترساند ولی بر خلاف هدف او، ترس من از انتظار بود، نه از اینکه می‌خواهد با من چه کند. اگر می‌خواهد من را بکشد برایم لذّت بخش تربود تا اینکه بخواهد هر شب این برنامه را تکرار کند و آرامش روحی ام را به هم بزند. ناگهان سنگ ریزه‌های کنار باغچه را برداشت و به شیشه پرت کرد. او می‌توانست با آجر، شیشه را بشکند و من را گیر بیندازد، ولی نمی‌دانم چرا این کارها را می‌کرد؛ قلبم تند تند میزد. کابوس او تمامی نداشت. هر چه با چشم دنبال موبایلم می‌گشتم پیدایش نمی‌کردم. او دقایقی نگاهم کرد. چند قدم جلو آمد و بعد با خونسردی از روی دیوار پرید و بیرون رفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۵۷ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۵۷ صفحه

قیمت:
۱۱۲,۵۰۰
تومان