کتاب مرا بلرزان (دوزبانه)
معرفی کتاب مرا بلرزان (دوزبانه)
کتاب «مرا بلرزان (دوزبانه)» نوشتۀ تارا لاش و ترجمۀ مهرداد یوسفی است و انتشارات ادبیات معاصر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مرا بلرزان (دوزبانه)
هدلی مورتیمر پس از تحقیرشدن در زادگاهش در نیوهمپشایر با قلبی شکسته برای بازیابی توانش به جنوب میرود. او آن همه راه تا فلوریدا میرود و اولین کسبوکارش، یک بستنیفروشی دورهگرد را افتتاح میکند. بعد از چند هفته زندگی در آن خودروی دورهگرد، با مردی به نام زاندر آشنا میشود. یک روز زاندر از او میخواهد که یک کیکبستنی برای مراسم ختم خاله بزرگش درست کند. آنجاست که هدلی صدای دو نفر را میشنود که در مورد قتل صحبت میکنند و ازآنجاییکه هدلی عاشق موضوعات جنایی است تحقیقات خود را بهعنوان یک کارآگاه آماتور آغاز میکند و وارد ماجراجویی جدیدی میشود؛ اما آیا مدیریتکردن عشق جدید، یک ماشین دورهگرد بستنیفروشی و تحقیقات در مورد قتل کار آسانی است؟
مرا بلرزان یک رمان کوتاه و سرگرمکننده است که ماجراهای آن با سرعت پیش میرود. هدلی و زاندر، برادرزادۀ قربانی قتل، تصمیم میگیرند خودشان تحقیقاتی انجام دهند. اگرچه کمی غیرواقعی به نظر میرسد؛ اما داستان جذاب و بامزهای است. اتفاقات غیرمنتظره و سرنخهای گمراهکننده داستان جذاب کرده است. خواننده درست زمانی که فکر میکند همه چیز را فهمیدهاید، متوجه میشود هنوز چیزهای بیشتری برای کشفکردن باقیمانده است. رابطه عاشقانه بین هدلی و زاندر هم در رمان مرا به لرزان بهخوبی پرداخته شده است. آنها راحت با یکدیگر صحبت میکنند و افکار و احساسات خود را با یکدیگر در میان میگذارند که باعث میشود هر دو احساس خوبی داشته باشند. این صمیمیت و واقعی بودن رابطهشان را جذاب کرده است. مرا بلرزان یک اثر بامزه، عاشقانه و معمایی است که در کنار ایجاد هیجان و تعلیق، به موضوعات عاطفی و روابط انسانی نیز میپردازد.
خواندن کتاب مرا بلرزان (دوزبانه) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای کوتاه، بامزه و معمایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مرا بلرزان (دوزبانه)
«در هفتاد و پنجسالگی، موهای بلوند نقرهایاش را در یک گلوله بالای سرش جمع میکرد و هر روز صبح با دستهای رگدار و اسکلتی، زمینهای شنی را جارو میکشید. علفهای هرز جانسخت را از سطح باغ سرسبز استواییاش میکند و به گلهای سرخی که حیاط جلوی خانهاش را میآراستند رسیدگی میکرد. پس از باغبانی نوبت به دوشگرفتن در آن خانهٔ بزرگ ساحلیاش میرسید و آنگاه باید مجموعهای از لباسهای ساده و کاربردی را انتخاب میکرد. رنگهای سیاه و خاکستری، بهترین راه برای پنهانکردن علائم بیرحم کهنسالی بودند. آن کتانیهای مشکی کارراهانداز به او اجازه میداد حتی در بارانیترین هوا تا یک مرکز خرید در نزدیکی خانهاش پیادهروی کند.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه