کتاب شاد بودن
معرفی کتاب شاد بودن
کتاب شاد بودن نوشتهٔ اندرو ماتیوس و ترجمهٔ فرخ بافنده است. گوهریان این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر راهی به سوی اطمینان و آرامش خاطر بیشتر ارائه کرده است.
درباره کتاب شاد بودن
اندرو ماتیوس در کتاب شاد بودن تأکید کرده است که شادی و حس خوشبختی بیشتر امری درونی است تا حسی که به عوامل بیرونی وابسته باشد. ما تصویری از خودمان در ذهن داریم و تمام اتفاقات، تجربیات، موقعیتها، موفقیتها و شکستهایی که در زندگی داریم بازتابی از این تصور است. همانطور که وقتی از درون ناراحت هستیم و خودمان را دوست نداریم، قادر به دوست داشتن دیگران نیستیم؛ تصویر ذهنی ما از خودمان، جهان و دیگر اتفاقات اطراف ما را میسازد. اندرو متیوس در کتاب «شاد بودن» از رازهای خوشبختی و مسیر رسیدن به آن سخن گفته است. او بیان کرده که اگر شادی در ما عمیق نباشد با هر اتفاق و حادثه کوچکی آن را در روزمره خود گم میکنیم. به عقیدهٔ نویسنده شما همان چیزی هستید که به آن میاندیشید و کتاب شاد بودن راهی برای چگونه شاد اندیشیدن را به شما میآموزد.
خواندن کتاب شاد بودن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شاد بودن
«چند کلمه دربارهٔ عشق... (چطور کسی میتواند در دو سه پاراگراف حق عشق را به جای آورد؟)
تا حالا به این فکر کردهای که ما چرا نوزادان را اینقدر دوست داریم؟ ما نوزادان را دوست داریم چون بسیار صادق و در عین حال آسیبپذیر و شکننده هستند. آنها همینطور که دستانشان را دراز میکنند و توی چشمهای ما نگاه میکنند، به ما میگویند: « منو دوست بدار. من بهت احتیاج دارم و خودم تنهایی از پسش برنمییام. »
همینطور که بزرگتر میشویم، بسیاری از ما به این باور میرسیم که باید تظاهر به خودکفایی بکنیم و وانمود کنیم که به کسی نیاز نداریم. ما تظاهر میکنیم و میگوییم: « من خوبم. مشکلی ندارم. من سرسختم. از پسش برمییام. » در حالی که در درون ممکن است وحشتزده و تنها باشیم و در آرزوی کسی باشیم که به ما گوش دهد.
افسانهای بر سر زبانهاست که میگوید: « بهتره نپذیری که آسیبپذیر یا تنها هستی، وگرنه در چشم دیگران آدم ضعیفی به نظر میآیی. » همچنین میگوید: « در مورد احساس واقعیات صادق نباش، وگرنه بدبخت میشوی. » دیگران میفهمند که کِی ما روراست و صادق هستیم و آنها به خاطر همین ما را دوست دارند. فقط زمانی که تظاهر به خوب بودن میکنیم توی دردسر میافتیم.
جالب اینجاست آن دسته از ما که بیشتر از همه تشنهٔ محبت هستیم، بیشتر وانمود میکنیم که به محبت احتیاجی نداریم. وقتی ما واقعاً از درون ضعیف و تنها هستیم، آنگاه مجبوریم کاری اضافی انجام دهیم تا به دنیا بفهمانیم که همه چیز خوب است.
عشق چیزی الکی و پیش پاافتاده نیست. عشق قدرت و تعهد است. دوست داشتن کسی میتواند به معنای گفتن چیزی باشد که بیانش سخت است.
عشق شهامت است و گفتن « من میترسم! »، « من دوستت دارم! » به مراتب شهامت بیشتری میخواهد تا سیلی زدن در گوش کسی.
عشق احترام است به خودمان، و به دیگران. تماماً دربارهٔ این است که به دیگران اجازه دهیم جایی که هستند باشند و آنها را هر طوری که هستند دوست بداریم. لحظهای که بگوییم تو این کار را بکن، آن وقت من دوستت خواهم داشت، این عشق نیست، به بازی گرفتن است.
عشق یعنی به دنبال چیزهای خوب در مردم گشتن و اگر بتوانیم این کار را بکنیم، آن هم به طور پیوسته، آنگاه خوشحالی و خوشبختی ما تضمین میشود. از آنجایی که زندگی انعکاسی از خودمان است، هرچه عشق و زیبایی بیشتری را درک کنیم، رشد بیشتری مییابیم و بنابراین برای همگی ما، عشق همه چیز است.»
حجم
۱۰۰۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۰۰۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه