کتاب مسیریاب بازاریابی
معرفی کتاب مسیریاب بازاریابی
کتاب مسیریاب بازاریابی بهقلم دیوید استوارت و مایکل سارن با ترجمهٔ حسین نوروزی و مریم گلستانی را نشر کتاب مهربان منتشر کرده است. این کتاب به معرفی روند و جریان بازاریابی و کارکردهای آن در بخشهای مختلف کسبوکار میپردازد.
درباره کتاب مسیریاب بازاریابی
با بسط و گسترش کسبوکارها در طول قرن بیستم و رشد فزایندهتر آن با ورود به قرن بیستویکم بهدلیل نیاز مبرم به مفاهیم مربوط به بازارها و مدیریت آنها مباحث بازاریابی در سالهای اخیر توسعهٔ زیادی پیدا کرده است و کتابها و مقالات زیادی در این خصوص پدید آمده است که هر یک از دریچه و روزنهای خاص به بازاریابی و بازاریابان پرداخته و بیشتر نمایانگر آرا و نظرات نگارندگان آنهاست. اما در این میان تعداد کتابهایی که به جای پرداختن به تئوریها و تکنیکها و مدلهای انتزاعی به نفس عمل بازاریابی آن هم با دیدی کثرتگرایانه پرداخته باشد اندک است. این کتاب با نگریستن به بازاریابان بهعنوان عاملان متفکر به ارائهٔ روشی جدید میپردازد. پذیرش این مفهوم بدین معنی است که بازاریابان برای ارزیابی هر موقعیت نهتنها دسترسی به مفاهیم و چهارچوبهای مناسب را نیاز دارند بلکه باید اعتمادبهنفس لازم برای گرفتن تصمیم صحیح را نیز داشته باشند. بنابراین بازاریابی حل فنی مسائل نیست بلکه توسعهٔ یک جستار متفکرانه است جایی که عمل به نظریات و چهارچوبها پیوند میخورد تا درک صحیحی از یک موقعیت حاصل گردد. این کتاب همچنین با در پیش گرفتن رویکرد پلورالیستی و کثرتگرایانه دیدگاههای مختلف بازاریابی را مد نظر قرار میدهد و عاملان بازار را به استفاده از رویکردهای تلفیقی و چندبعدی ترغیب مینماید.
خواندن کتاب مسیریاب بازاریابی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مباحث مرتبط با مدیریت و بازاریابی و نیز صاحبان کسبوکار از خواندن این کتاب سود خواهند برد.
بخشی از کتاب مسیریاب بازاریابی
«فعالیتهای بازاریابی در پسزمینهٔ گستردهتر سازمانها، صنایع، فرهنگها و کشورها انجام میگیرند. بنابراین فعالیت بازاریابی معمولاً دارای نقش گسترشدهندهٔ مرزهای میان سازمانها و محیط آن در نظر گرفته میشود. مسلم است که محیط اولیهٔ بازاریابی سازمانی است که این فعالیت در آن انجام میشود. اما بازاریابی پا را از بازاریابی یا یک عملکرد ساده فراتر میگذارد. دلیل این مسئله این است که علیرغم وجود یک بخش بازاریابی در بیشتر سازمانهای کنونی، این بخش در بیشتر مواقع چیزی بیش از یک واحد فروش، که به ارائهٔ تبلیغات، فروش شخصی و فعالیتهای تبلیغی میپردازد، نیست. چنین سازمانهایی را میتوان فروشمحور نامید. اما برای تبدیل شدن به یک سازمان بازاریابیمحور تمامی فعالیتهای سازمان باید بر مشتری تمرکز داشته و تمامی بخشهای سازمان و نهتنها بخش بازاریابی، به انجام فعالیتهای بازاریابی بپردازند.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۰۶ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۰۶ صفحه