کتاب جا داده ام خودم را در این چمدان که از سفر پر است
معرفی کتاب جا داده ام خودم را در این چمدان که از سفر پر است
کتاب الکترونیکی جا داده ام خودم را در این چمدان که از سفر پر است نوشتۀ محمدحسن جنت امانی است و انتشارات شاملو آن را منتشر کرده است. کتاب جا داده ام خودم را در این چمدان که از سفر پر است، نخستین کتاب شاعر جوان، محمدحسن جنت امانی است.
درباره کتاب جا داده ام خودم را در این چمدان که از سفر پر است
در اعماق وجود هر شاعری زبانی نهفته که با زبان روزمره فاصله دارد. این زبان، زبانی است که با نجواهای درونی و لایههای پنهان ذهن شاعر پیوند خورده و در قالب کلماتی که گاه بهسختی قابل تفسیرند، خود را نمایان میسازند. شاعر در هر بیت و مصرعی که میسراید، دنیایی از معانی را در میان خطوط و فواصل کلمات میپندارد و خواننده را به چالش میکشد تا در میان این پیچ و خمها، معنای واقعی شعر را کشف کنند.
زبان حال شاعر، زبانی است که در آن هر واژه و هر ترکیب دارای وزن و ارزشی است که فراتر از معنای لغوی خود، به دنبال انتقال حسی عمیق و ناب است. این زبان، زبانی است که در آن سکوتها گاهی فریادهایی هستند در جستجوی شنیدهشدن و فریادها زمزمههایی هستند به دنبال فهمیدهشدن.
درک این زبان مستلزم غوطهورشدن در اقیانوسی از احساسات و تجربیات است که شاعر در طول حیات خویش جمعآوری کرده و حالا در قالب شعر به اشتراک میگذارد. این درک، نیازمند توانایی خواندن میان خطوط و شناخت نمادهایی است که شاعر برای بیان دنیای درونی خود به کار میبرد.
شعر برای هر شاعر به روزنهای مانند است که وی از آنجا به دنیا مینگرد و موقعیت اطراف را با تمام گرمی و سردیاش موافق چشماندازش به تصویر میکشد. فردیت ایجاد از همینجا سرچشمه دارد. هر شاعری صاحب روزنۀ خود است و از آن به تماشای دنیا نشسته است و برداشت خویش را طبق توانش روی کاغذ میآورد. کتاب جا داده ام خودم را در این چمدان که از سفر پر است، شامل ۶۰ قطعه شعر در قالب سپید است که با زبانی شیوا و لطیف بیان شدهاند.
خواندن کتاب جا داده ام خودم را در این چمدان که از سفر پر است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به شعر معاصر فارسی مناسب است.
بخشی از کتاب جا داده ام خودم را در این چمدان که از سفر پر است
«باران از اندوه مردی حرف میزند - این روزها
خیابان و
باد هم که گاهی میوزد بر چارچوب پنجرهی من
این آینه و میز گل سرخ
و کتابی که نیمه تمام
لاي انگشتهاي من مانده است
خیره
به انبوه رازهای مگوست
با چهارشنبهای این روزها شلخته
از خانه بیرون میزنم
روزنامهها
از مچاله شدن آزادی حرف میزنند...»
حجم
۳۲۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
حجم
۳۲۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه