کتاب عقابی که از سیر دریا پرواز کرد
معرفی کتاب عقابی که از سیر دریا پرواز کرد
کتاب عقابی که از سیر دریا پرواز کرد بهقلم احمد افه و ترجمهٔ گلنساء لک زاده را انتشارات اوغوزخان منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای است از ۱۷ داستان کوتاه از نویسندهٔ ترک، احمد افه.
درباره کتاب عقابی که از سیر دریا پرواز کرد
داستان کوتاه همچون پنجرهٔ کوچک خانهای بزرگ، فرصت نگاه کردن به برشی از زندگی و عادات و رفتارهای شخصیت اصلی داستان را برای خواننده فراهم میکند. هر چند به دلیل فرم داستان کوتاه، شخصیتها و وقایع فرصت بسط و گسترش نمییابند اما چیزی از لذت خواندن اینگونه کتابها کاسته نخواهد شد و تجربهای نو برای خوانندگان آفریده میشود. کتاب عقابی که از سیر دریا پرواز کرد ، مجموعهای است از 17 داستان بهقلم احمد افه که راوی همین دغدغهها و تجربههاست. تجربیاتی از چالشهای زندگی روزانه که فرصت یافتهاند در قامت داستان نمودوبروز یافته و حال پیش چشم خوانندگان باشند.
خواندن کتاب عقابی که از سیر دریا پرواز کرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای کوتاه و نیز دوستدران ادبیات ترکیه از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
درباره احمد افه
احمد افه سال ۱۹۹۵ میلادی در قیصریه چشم به جهان گشود. در شهرهای آنکارا، قسطمونی قونیه و استانبول زندگی کرد. از مدرسهٔ امام خطیب و آکادمی علوم بازرگانی فارغالتحصيل شد. ۷ سال کارمند دولت بود و بعد از آن شروع به کار آزاد کرد. با شاخههای هنری مثل خط، تذهیب، مینیاتور، هنرهای چوبی، گرافیک و سینما آشنا بود. با انتشار آثار دینی تاریخی و ادبی جایزههای زیادی دریافت کرد. آثار فراوانی در زمینهٔ شعر، داستان، رمان، جستارنویسی و بیوگرافی دارد. اکنون در استانبول زندگی میکند، متأهل و پدر سه فرزند است. ازجمله آثار او میتوان به هیزم، یونس، درد (شکار آخر) و سه چراغ نفتی اشاره کرد.
بخشی از کتاب عقابی که از سیر دریا پرواز کرد
«باد شدیدی که از طرف قره جوک میوزید و برگهای باقیماندهٔ بید زرد را بر زمین ریخته بود، پری که کمی قبل از بالهای یک عقاب کنده شده بود را به سمت آبهای کدر سیر دریا روانه کرد. بید زرد روی یک شیب بلند خیلی دورتر از نیزارهایی که کنار آب را پوشانده بودند قرار داشت. همانطور تنها ایستاده بود و حرکت برگهایی که کنارش جمع شده بودند را تماشا میکرد کمی آن طرفتر موش کوری که آنجا لانه داشت و خیلی وقت بود به لانهاش رفته بود، چکاوک کاکلی که ندیده بود حتی یک بار بر شاخههایش بنشیند نیز در زمینهای سرسبز ناپدید شده بود. میدانست که او با جیغی سوتمانند بهدنبال جفت خود میگردد. مدت مدیدی صدای نعل اسب یا صدای شتری که سکوت اطرافش را در هم بشکند شنیده نشده بود. پاییز با عجله از راه رسیده بود؛ اما هیچکدام از عشایرنشینهایی که به ارتفاعات رفته بودند بازنگشته بودند. نکند اتفاقی برای آنها افتاده باشد؟ میدانست که زندگی به مویی بند است. کهنسالی سبب شده بود اتفاقات تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کرده باشد؛ از گرگهایی که با حمله به گله، بزها را کشته بودند و پرندهٔ کورکوری که جوجههای میش مرغ را به منقار گرفته بود تا موش و قورباغههایی که از گلوی مار بزرگ پایین میرفتند. از ماهیانی که مرغ ماهیخوار با کمال سکوت پیش میرفت و شکارشان میکرد، از مگسهایی که شکار ماهیها میشدند، از قورباغههای مردهای که مگسها اطرافشان جمع میشدند و از آنها تغذیه میکردند هم خبر داشت.»
حجم
۸۳۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۳ صفحه
حجم
۸۳۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۳ صفحه
نظرات کاربران
اگه به رمان تاریخی علاقه داشته باشید رمان جالبیه البته باید به این نکته دقت کرد که رمان تاریخی کاملا با تاریخ منطبق نیست و تخیل هم در اون نقش داره اما به عنوان یه رمان جالبه