کتاب شگفتی های وجودت را بپذیر
معرفی کتاب شگفتی های وجودت را بپذیر
کتاب شگفتی های وجودت را بپذیر نوشتهٔ فلیشیا دی و ترجمهٔ وجیهه اشکبار است. انتشارات شبنا این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب شگفتی های وجودت را بپذیر
کتاب شگفتی های وجودت را بپذیر (Embrace your weird) به قلم یک هنرپیشه، کارگردان، خواننده و نویسندهٔ اهل ایالات متحدهٔ آمریکا نوشته شده است. فلیشیا دی این کتاب را در هفت فصل نوشته تا به شما کمک کند با ترسهایتان روبهرو شوید و خلاقیت خود را به اوج برسانید. او گفته است که در تمام زندگیاش درگیر اضطراب بود؛ تا زمانی که شروع به خلق کرد و سرانجام بهقدری رها شد که توانست عجایب وجودش را به نمایش بگذارد. این هنرمند میخواهد به شما هم کمک کند تا خودِ عجیبوغریبتان را نشان دهید. با او همراه شوید.
خواندن کتاب شگفتی های وجودت را بپذیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شگفتی های وجودت را بپذیر
«کاوش در اعماق وجود برای شناخت خود، شبیه مرتاضها، افراط به نظر میرسد. متقابلاً پذیرفتن القابی که دیگران به ما میدهند مثل «باهوش» و «بامزه» نیز، بدون توجه به اینکه آیا واقعاً درمورد ما درستاند یا نه، کار درستی نیست. قطعاً زندگی به این روش که به مردم اجازه دهیم درمورد ما تصمیم بگیرند، آسانتر است. اما اگر میخواهیم خلاق باشیم، باید بهخاطر خودمان هم که شده، از حقایق خود باخبر شویم. مجبور نیستیم از قهرمان خارجی خود دل بکنیم، اما باید گوهر اصل درون خود را بشناسیم. (درواقع محض اطلاع شما، اون گوهر هویت واقعی قهرمانه و قهرمان خارجی مثل ناجی برای گوهر درون عمل میکنه. متوجه شدی؟ خیلهخب. بگذریم.)
مسیر شناخت قهرمان درونی برای من بسیار طولانی و پُرفرازونشیب بوده است. در دوران کودکی به سمت هر چیزی که میتوانست به من بگوید چه کسی باشم و چطور رفتار کنم، گرایش پیدا میکردم. چون به من میگفتند شبیه ادری هپبورن هستم، سعی میکردم شبیه او راه بروم؛ کمی پاکفتری. چون به نظر میرسید با حل کردن مسائل ریاضی دیگران را تحت تأثیر قرار میدهم، کتابهایی مثل تجسم بعد چهارم را با خودم اینطرف و آنطرف میبردم. (نکته اینجاست که کتاب جالبی بود، اما من نتونستم به کمکش هیچچیزی رو تجسم کنم. نهایتاً بیخیالش شدم و در عوض تمام کتابهای با مضمون پرستاری هارلی کویین رو خوندم که مادربزرگم گوشهٔ اتاق لباسشوییش پنهان کرده بود.) آنقدر مشتاق بزرگ شدن «به روش درست» بودم که بهجای اینکه اجازه دهم شخصیتی به روش ناشیانهٔ خودش در وجودم پرورش پیدا کند، هویتی را به خودم تحمیل کردم. «اوه نه. مری کِلِر آگوست ۲۰۰۱ گفت افرادی که در ماه تولد من متولد شدهاند صبور نیستن. بهتره فوراً توی کلاس مدیتیشن ژاپنی ثبتنام کنم!»
سالها پس از ورود به دورهٔ بزرگسالی، تصمیم گرفتم به دلایل کارهایی که در گذشته کردهام، فکر کنم. چون میخواستم بهجای اینکه زندگیام را به دست تقدیر بسپارم، بدانم واقعاً دارم به کجا میروم.
شروع به پرسیدن سؤالهای سختگیرانه از خودم کردم، مثلاً اینکه «آیا واقعاً صدف خام دوست دارم یا فقط برای اینکه باکلاس به نظر برسم، خیلی راحت میخورمشان؟» بنابراین توانستم حس صادقانهتری به خودم داشته باشم.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه