دانلود و خرید کتاب خون و موارد دیگر آروین ملک
تصویر جلد کتاب خون و موارد دیگر

کتاب خون و موارد دیگر

معرفی کتاب خون و موارد دیگر

کتاب خون و موارد دیگر به‌قلم آروین ملک را انتشارات نسل روشن منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌ای است از ۱۳ داستان کوتاه در ژانر جنایی‌معمایی.

درباره کتاب خون و موارد دیگر

داستان کوتاه قالب جدی داستان‌گویی در عصر حاضر است. قالبی که به خواننده فرصت درنگی مختصر و نگریستن به بخش کوچکی از زندگی را هدیه می‌کند و یاری‌اش می‌دهد تا در جهان داستان‌های مختلف سیاحت کند و هربار از زاویه‌ای جدید به خود، نیازها و جهانش بنگرد. خون و موارد دیگر مجموعه‌ای است از ۱۳ داستان کوتاه به‌قلم نویسندهٔ جوان، آروین ملک. داستان‌هایی جنایی با درون‌مایهٔ معمایی و رازآلود که ذهن و خیال خواننده را درگیر می‌کند و تجربه‌ای جدید از خواندن داستان کوتاه ایرانی به او هدیه می‌کند.

خواندن کتاب خون و موارد دیگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه ایرانی در ژانر جنایی‌معمایی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب خون و موارد دیگر

«مرد جوان به روبه رو خیره شده بود به چیزهایی فکر م‌کرد که زن به او گفته زن همچنان که به فنجان قهوه‌اش زل زده بود حوادثی را که پشت سر گذاشته بود از ذهن و نظر می‌گذراند مرد جوان پاسخی برای درخواست او نداشت تردید به او اجازه سخن گفتن یا حتی تصمیم گرفتن نمی داد. صاعقه‌ای فضای غروب گرفته‌ی بیرون از کافه را برای ثانیه‌ای روشن کرد. صدای نسبتاً بلند آن افراد نشسته در کافه را از جا پراند. همه به جز زن و مردی که به هم زل زده بودند ناگهان پرسشی به زبان مرد جاری شد که نباید؛ گویی صدا و نور آن صاعقه‌ی ناگهانی ذهنش را برای لحظه‌ای ازکنترل خارج کرد. «اون که دیگه مرده چرا این قدر بهش اهمیت می‌دی؟» زن همچنان به او نگاه می‌کرد انتظار چنین پرسشی را داشت. لبخندی بسیار کم رنگ بر لبانش ظاهر شد. سپس، آهسته پاسخ داد: «چون جونمو نجات داده دو بار.» مرد ساکت شد. می‌دانست اگر کلامی دیگر بر زبان بیاورد، موجب خشم طرف مقابلش می‌شد ولی با این حال آخرین سؤالش را نیز پرسید: «هنوزم رانندگی می‌کنی، روژان؟» زن که بعد از مدتی نسبتاً طولانی بالاخره راضی شده بود تا اندکی به فنجان قهوه‌اش نزدیک شود ناگهان دست نگه داشت و به مرد نگاه کرد.

«نه. مگه این که بخوام دور بشم.»

«از چی؟ از خودت؟»

«شاید.»

مرد، متوجه غم بزرگی که در صدای زن بود شد. آهسته سری تکان داد. از شیشه نگاهی به بیرون از کافه انداخت اتومبیل قهوه‌ای رنگ زن مثل همیشه بی‌مانند و یکه‌تاز به نظر می‌رسید. درخشش همیشگی‌اش را داشت. مرد لبخندی کمرنگ زد.

«باشه می برمت پیش اون دختر.» زن با شنیدن این کلمات امیدی تازه گرفت حالا می توانست کمی قهوهٔ سرد بنوشد...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
تومان