کتاب عشق جاوید
معرفی کتاب عشق جاوید
کتاب عشق جاوید بهقلم لیلا هاشمی منش (پرستو) را انتشارات حامیان منتشر کرده است. این کتاب راوی ماجرای عاشقانهٔ دختر و پسری به اسم ارکیده و جاوید است که در طول زمان شکل و معنایی دیگر یافته و رازهایی در خود دارد.
درباره کتاب عشق جاوید
وصال و فراق همواره از سوژههای ناب داستانهای عاشقانه بوده است. شرح ماجرای پرالتهاب رسیدن و نرسیدن و رنج حرمان و دوری از معشوق به قول حضرت حافظ، حکایتی نامکرر است که هیچگاه از خواندن و و شنیدنش خسته نخواهیم شد. لیلا هاشمیمنش (پرستو) در کتاب عشق جاوید راوی یکی از همین ماجراهای عاشقانه است. داستان رابطهٔ عاشقانهای که در گذر زمان شکل و هویتی دیگر مییابد و سختیهایش محکی است برای سنجش عیار عاشقی.
خواندن کتاب عشق جاوید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به خواندن داستانهای عاشقانهٔ ایرانی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب عشق جاوید
«با آماده شدن سالاد، جلوه روی میز را خلوت میکند و بشقابهای غذا رh روی میز میگذارد. بعد از خوردن ناهار هدیه و ملیکا به خواب میروند. زمانی که جلوه ظرفهای ناهار را میشورد، گلایل نگاهی به خانهی جلوه میندازد و با دیدن آلبومی روی مبل، آلبوم را برمیدارد و با نشستن روی مبل، آن را ورق میزند. در بین عکسهای جلوه و خانواده شوهرش جاوید و شهرزاد، دختر او را میبیند. جلوه میوه مقابل گلایل میگذارد و کنار او مینشیند.
گلایل: اینجا چرا جاوید انقدر لاغر شده. مریض شده؟ مریضیش چیه؟
جلوه: جاوید بعد از ازدواج با شهرزاد حال چندان خوبی نداشت. اون دردای تو سینهشو مخفی میکرد. اما میدونستم عذاب میکشه. کاری از دستم برنمیومد و امیدوار بودم گذر زمان کمک کنه بتونه فراموش کنه. اما فشارهای روحی بالاخره اونو از پا درآورد و جاوید مشکل قلبی پیدا کرد. دکترش قبل از عملش گفته بود زنده موندنش پنجاه پنجاه است.
گلایل (ناباورانه): یعنی اینقدر حالش وخیم شده بوده؟
جلوه: شهرزاد میدونست جاوید چرا به این حال و روز دراومده. اما حاضر نبود بیخیال شوهرش بشه. من تو بیمارستان خیلی با جاوید حرف زدم و بهش گفتم پولی که شهرزاد داده رو میتونیم بهش پس بدیم. مجبور نیستی به اجبار باهاش زندگی کنی. اما قبول نمیکرد اون خودشو مدیون شهرزاد میدونست و میگفت بعد از کارهایی که برای ارکیده کرد، درست نیست زیر قولی که بهش داده بزنه و میخواست به عهدش پایبند بمونه.
گلایل: پس فقط ارکیده نبود که عذاب میکشید، اون دو تا قربانی فقر خانوادههامون شدن.
جلوه: هم فقر هم اون آدمی که از موقعیت به نفع خودش استفاده کرد. من برادرم رو میشناسم و اگه اون اتفاق برای خواهرت نمیافتاد، محال بود شهرزاد رو به ارکیده ترجیح بده. درسته که حالا در بهترین شرایط مالی با شهرزاد زندگی میکنه. اما این زندگی اون چیزی نیست که قبلاً میخواست و تمام این سالها رو با غم از دست دادن عشقش زندگی کرده. اگرچه هیچوقت حرفی به من نزد، اما اون غم رو همیشه تو چهره و چشماش میبینم.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۳ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۳ صفحه