کتاب غریبه و دریا
معرفی کتاب غریبه و دریا
کتاب غریبه و دریا نوشتۀ جمالالدین اکرمی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. این کتاب در دستهبندی داستانهای نوجوانان قرار دارد و مناسب برای ردۀ سنی بالای ۱۵ سال است.
درباره کتاب غریبه و دریا
زمینۀ کتاب غریبه و دریا در چابهار است؛ بندری در جنوب بلوچستان. شخصیت اصلی داستان پسر نوجوانی به نام درمحمد است. او همزمان با درس خواندن، روی لنجهای کالابر کار میکند. درمحمد مادرش را از دست داده و سالیان زیادی است که از حال و روز پدرش بیخبر است.
درمحمد که دلبستۀ دختر به نام درنا است، گاهی به لنج شکستهای میرود که به گل نشسته و پناهگاه او است. یکی از همین روزهایی که در دریا شنا میکرد و به لنج شکسته میرفت در دریا یک پری آبی دید. این موضوع باعث شد تا هراسان از آب بیرون بیاید. همزمان طوفان شروع به وزیدن کرد. درمحمد و ناکوعثمان صدای غریبهای را شنیدند که کمک میخواست. قایقش در حال غرق شدن بود. آن دو برای نجات مرد به دریا زدند و او را به ساحل آوردند. آن غریبه که دزدی دریایی بود گنجینهای داشت که در دریا غرق شده بود و میگفت که یک پری آبی او را تا آنجا هدایت کرده است؛ یعنی همان که درمحمد هم دیده و هراسان شده بود. درمحمد در پرسوجوهای پیگیرانه سرانجام به راز پری آبی پی میبرد و درمییابد که غریبه کسی نیست جز پدر بازیافتهاش که سالها زندانی بوده است. بعد از آن، او برای فروش گنجینۀ غرق شده و آزاد کردن پری آبی از گنجینۀ طلسم شده به دوبی میرود.
داستان غریبه و دریا جایزۀ سوم پرندۀ آبی (۱۳۹۵) و جایزۀ کتاب سال شهید غنیپور (۱۳۹۵) را دریافت کرده و دارای نشان ۵ لاکپشت پرنده است.
خواندن کتاب غریبه و دریا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران داستانهای نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب غریبه و دریا
«درمحمد همین که سرش را از آب بیرون آورد، بدن پولکپوش او را دید. بالههای طلاییاش زیر نور آفتاب سر میخورد و جلو میرفت؛ نرم و آرام. بعد در آب فرو رفت و تنها چند قوس کوچک آب پشت سرش باقی گذاشت…
صدای تاپ تاپ قلب درمحمد را مرغهای دریایی هم میشنیدند. آرام درِ اتاقکِ لنجِ شکسته را باز کرد. ناگهان سر جایش میخکوب شد. کسی که وسط اتاقک ایستاده بود درنا نبود. غریبه بود. چشم در چشم او. درمحمد آب دهانش را قورت داد: -تو؟ اینجا؟! نشست روی صندوقچهی زوار در رفتهای که انبار تکه پارچهها و عکسهای بادآورده بود. غریبه از جانش چه میخواست؟ با چه جرئتی پایش را گذاشته بود توی لنج شکستهی او؟ آن خلوتگاه تنهایی همیشگیاش؟…»
حجم
۷۰۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۷۰۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه