کتاب پیمان شکنی زناشویی

کتاب پیمان شکنی زناشویی نوشتهٔ محمدرضا بلیاد و نفیسه بلیاد است. انتشارات اندیشه احسان این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی علل، پیشگیری، درمان و مداخله.

درباره کتاب پیمان شکنی زناشویی

کتاب پیمان شکنی زناشویی (مناسب خانواده‌ها و درمانگران) درمورد علل، پیشگیری، درمان و مداخله سخن گفته است. این کتاب ۱۲ فصل و دو بخش اصلی دارد؛ «بررسی علل پیمان‌شکنی زناشویی و پیشگیری از آن» و «مداخلات مؤثر در درمان پیمان‌شکنی زناشویی». محمدرضا بلیاد و نفیسه بلیاد با رویکردی روان‌شناختی، راه‌های پیشگیری و همچنین درمانِ آسیب‌های زندگی زناشویی را در اختیار مخاطبان قرار داده‌اند؛ همچنین افراد را نسبت به لغزش‌های احتمالی هوشیار کرده و راه‌های ترمیم و بازسازی روابط زناشویی را پس از پیمان‌شکنی‌ها نشان داده‌اند. این نویسندگان، یکی از علل مؤثر در اختلافات زناشویی را محترم‌نشمردن حقوق هر یک از طرفین رابطه دانسته‌اند. با مطالعهٔ کتاب «پیمان‌شکنی زناشویی»، می‌توانید خود و سپس دیگری را از نو بشناسید، ویژگی‌های شخصیتی را در خویشتن و شریک زندگیتان شناسایی و از وقوع اختلافات و عهدشکنی‌های احتمالی جلوگیری کنید؛ نیز شکاف‌های به‌وجودآمده را ترمیم کنید و امید به آغازی دوباره ببندید.

خواندن کتاب پیمان شکنی زناشویی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد زندگی زناشویی و ترمیم آن پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پیمان شکنی زناشویی

«درمانگران زوجی _گروهی به افسردگی، به عنوان سیکل میان فردی منفی در رابطه زوجین نگاه می‌کنند. درمانگران به بررسی واکنش‌های عاطفی، تفسیر برخوردها و ریز مفهوم و درون مایهٔ رابطهٔ زناشویی می‌پردازند. در این مداخلات از روشهای مستقیم برای دست و پنجه نرم کردن با انتظارات آسیب دیده بیمار استفاده می‌شود. با وجود اینکه هدف این روش افزایش حمایت دو طرفه بین زوجین است، اما ممکن است اگر یکی از همسرها تمایلی به همکاری نداشته و بر این باور باشد که خیانت به همسر جنبهٔ دفاع از خود را داشته، روند انجام کار با محدودیت هایی مواجه می‌شود. از طرف دیگر اگر شخص افسرده همان کسی باشد که به همسرش خیانت کرده، سرزنش و نکوهش خود و مقصر شمردنش ممکن است جزو عوامل کمک کننده به عمیق‌تر شدن افسردگی وی باشد. زنان در رابطه زناشویی با مردان بیشتر آسیب می‌بینند تا مردان، زیرا نشان داده شده که مردان گرایش بیشتری به سمت برقراری رابطه خارج زناشویی دارند. علاوه بر آن مطالعات ادبی نشان می‌دهد که زنان به نسبت یک یا دو برابر بیشتر در مقایسه با مردان در ریسک ابتلا به افسردگی قرار دارند. کونگ (۲۰۰۰)، نتیجه گرفت که زنان بیشتر مستعد افسردگی در رابطه‌شان هستند و این بخاطر دید و باور ذهنی است که به رابطه‌شان دارند و خود را بدون قدرت و تنها یک زن تجسم می‌کنند. کونگ، همچنین بیان کرد که زنان ممکن است در برابر نیازهایشان سکوت کرده تا به یک زن / همسر عالی و ایده‌آل با آن سطح توقعات ذهنی بدل شوند. زنانی که خود را نادیده می‌گیرند، ممکن است تنها و منزوی شده و حس اعتماد به نفس خود را از دست دهند که این شرایط نهایتاً به افسردگی منجر می‌شود. اگرچه امروزه نسبت به گذشته، زنان در عرصه کار و اشتغال فعال‌تر هستند، اما آن‌ها همچنان خیلی با کارهای کلیشه‌ای و بی اهمیت خانه خودشان را سرگرم نگه داشته و همه انرژی و قوت خود را تخلیه می‌کنند. این کار به شدت روی توانایی آن‌ها در مراقبت از خودشان در زمان آسیب‌های رابطه‌ای، تأثیر سوء می‌گذارد.»