کتاب آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟ (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟ (خلاصه کتاب)
کتاب آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟ (خلاصه کتاب) نوشتهٔ کاریل مک براید و ترجمهٔ گروه مترجمان شنیدار است. شنیدار نگار نوین این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی راهکارهایی برای درمان دخترانی که مادرانی خودشیفته دارند.
درباره کتاب آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟ (خلاصه کتاب)
کتاب آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟ (خلاصه کتاب) خلاصهای از کتاب «آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟» نوشتهٔ کاریل مک براید است. کاریل مک براید در این کتاب بیان کرده است که چگونه میتوان با مادران خودشیفته کنار آمد. نویسنده بر این عقیده است که بیماران او در واقع همراهانِ بیمارانی هستند که پشت درهای اتاق مشاوره، در سالن انتظار نشستهاند تا وقت مشاورهٔ بیمارشان تمام شود. کاریل مک براید با سالها تجربه در زمینهٔ مشاوره و رواندرمانیِ خانواده، به یک مسئله جدید پی برده بود؛ اینکه اغلب زنانی که برای مشاوره، به او مراجعه میکردند، با مادر خود نیز رابطهٔ چندان خوبی نداشتند؛ بنابراین او تصمیم گرفت که به ریشهیابی بیشتری بپردازد. حاصل این ریشهیابی را در کتاب حاصر بخوانید.
خواندن کتاب آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟ (خلاصه کتاب) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری و علاقهمندان به حوزهٔ روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آیا من به قدر کافی خوب خواهم بود؟ (خلاصه کتاب)
«تمامی این دختران، روحهایی زخمخورده دارند، فقط روش پوشاندن آنها باهم متفاوت است؛ اما آن دسته که راه موفقیت را انتخاب کردهاند، شانس بیشتری برای رهایی از چرخه معیوب مادرهای خودشیفته دارند.
این افراد میتوانند با رسیدن به موفقیتهای مختلفی مانند گرفتن مدرک تحصیلی یا اشتغال در محیطی مناسب، فردی را به عنوان همدل و همراه خود پیدا کنند؛ فردی که میتواند تا حدی زخمهای آنها را التیام دهد و به آنها بگوید که در این مسیر، از کمک گرفتن نترسد.
این فرد گاهی میتواند همدانشگاهی، دوست یا شخصی از اقوام باشد. آنها در رابطه با این افراد، «همدلی» را یاد میگیرند و تا حدی میتوانند تأثیرات مادر مُخرّب خود را کم کنند؛ اما گاهی هم این اتفاق نمیافتد و تمام آسیبها پس از مدتی نهفتگی، دوباره خودشان را نشان میدهند. اما چطور؟
دخترانی که با مادران خودشیفته بزرگ میشوند، اغلب دچار خلاء عاطفی هستند. حال، این خلاء احساسی باید با حضور کسی پر شود. در بسیاری از موارد، وقتی در محل کار، تحصیل، خانواده یا جمع دوستان و غیره، این خلاء پُر نشود، هر لحظه امکان دارد که این دختران وارد رابطه با فردی نامناسب شوند.
دخترانی که به شریک عاطفی خود وابستگی افراطی پیدا میکنند، برای همهچیز به او متکی میشوند. آنها از شریک زندگیشان انتظار دارند تمام آنچه که تاکنون نداشتهاند را در اختیارشان بگذارد. این دختران خودشان را دوست ندارند و از دیگری میخواهند که جای خالی این دوستداشتن را جبران کند. درنهایت هم اگر شریک زندگیشان روزی روی برگرداند، باز فریاد میزنند: «من به اندازه کافی خوب نبودم!»
بنابراین چه دختر خودتخریبگر باشید یا جزء دستهای که حسابی تلاش میکنند، درنهایت زمانی فرا میرسد که احساس میکنید به اندازه کافی خوب نیستید.
اغلب این دختران نیز به توانایی مادر شدن خود شک دارند. همین شک، باور به ناکافی بودن را دوباره در آنها تقویت خواهد کرد. از آنجایی که دخترانِ مادران خودشیفته، خودشان در شرایط خوبی بزرگ نشدهاند، دوست ندارند فرزندانشان نیز چنین شرایطی را تحمل کنند و از این بابت، تحت استرس و اضطراب شدیدی قرار میگیرند؛ بنابراین ممکن است رفتاری وسواسی داشته باشند. آنها اگر در کودکی مورد بیاعتنایی قرار گرفته باشند، اکنون تمام توجهشان را به کودکشان معطوف میکنند و در مقابل، اگر مدام به او میگفتند که چه کاری کند و چه کاری انجام ندهد، فرزندش را بیشازحد آزاد میگذارد.
اما نمیشود که راهی برای حل این مشکل وجود نداشته باشد! پس چاره کار کجاست؟!»
حجم
۰
تعداد صفحهها
۲۱ صفحه
حجم
۰
تعداد صفحهها
۲۱ صفحه