کتاب رهایی از ذهن حیله گر

کتاب «رهایی از ذهن حیله گر» نوشتۀ جوزف نگوئن و ترجمۀ محمدرضا تقدمی و فرامرز رضایی است و انتشارات کتاب درمانی آن را منتشر کرده است. این کتاب راهنمای مناسبی برای زندگی،‌ تغییر و پیشرفت انسان است. 

درباره کتاب رهایی از ذهن حیله گر

برای رسیدن به خواسته‌ها و هرآنچه در ذهن است به چه چیزی نیاز دارید؟ آیا کتابی وجود دارد که به تمام پرسش‌های زندگی پاسخ بدهد؟ جوزف نگوئن معتقد است که کتابش از عهدۀ این کار برمی‌آید و راهنمایی است که خوانندگان را به تمام چیزهایی که همواره در جست‌وجویشان بوده‌اند می‌رساند.

 بررسی‌ها نشان داده که بسیاری از افراد با خواندن کتاب رهایی از ذهن حیله‌گر توانسته‌اند به پیشرفت‌ها و دستاوردهای زیادی دست پیدا کنند. این کتاب نه‌تنها منجر به دستاوردهای بیرونی و مادی برای خوانندگانش می‌شود؛ بلکه به افراد کمک می‌کند تا بسیاری از احساسات که در زندگی به آن نیاز دارند؛ مانند عشق، لذت، صلح، رضایت درونی را تجربه کنند.

 کتاب رهایی از ذهن حیله‌گر در ۱۷ فصل تنظیم شده است. عناوین فصل های کتاب عبارت است از: «فصل اول: تلاش برای یافتن ریشۀ پیدایش درد و رنج»، «فصل دوم: ریشۀ پیدایش تمامی درد و رنج‌ها»، «فصل سوم: اصلاً چرا فکر می‌کنیم؟»، «فصل چهارم: افکار در برابر فکر کردن»، «فصل پنجم: مثبت‌اندیش باشیم»، «فصل ششم: اصول سه گانۀ چگونه شکل‌گرفتن تجربیات انسانی»، «فصل هفتم: متوقف کردن فکر کردن»، «فصل هشتم: چگونه ممکن است بدون فکر کردن در این جهان دوام آورد؟»، «فصل نهم: سرنوشت اهداف و رؤیاها و آرزوها با توقف فکر کردن»، «فصل دهم: عشق و آفرینش بی قیدوشرط»، «فصل یازدهم: پس از تجربۀ صلح و شادمانی، چه باید کرد؟»، «فصل دوازدهم: هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد»، «فصل سیزدهم: اگر فکر کردنی در کار نباشد، از کجا بفهمیم چه باید کرد؟»، «فصل چهاردهم: شیوۀ پیروی از قدرت شهود»، «فصل پانزدهم: ایجاد فضا برای به وقوع پیوستن معجزه»، «فصل شانزدهم: اتفاقات و موانع احتمالیِ زیستن در حالت بی فکری» و «فصل هفدهم: حال چه‌کنیم؟».

خواندن کتاب رهایی از ذهن حیله گر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران کتاب‌های موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب  رهایی از ذهن حیله گر

«ما در جهان افکار زندگی می‌کنیم نه واقعیت‌ها. سیدنی بنکس در جایی گفته: افکار واقعیت نیستند؛ بااین‌وجود واقعیت ما از طریق افکار شکل و صورت می‌پذیرد. هریک از ما در تصورات خود از جهان که با بغل‌دستی‌مان زمین تا آسمان فرق می‌کند، به زیستن مشغولیم. تصوری که هر کس از جهان خویش ساخته به او اجازه نمی‌دهد تا به جهان راستین دست پیدا کند. به دلیل این دنیای خیالی است که ما نمی‌توانیم حقیقت و گستردگی جهان هستی را درک کنیم. نباید به ذهن خیال‌باف خود بچسبید. با نابودی این جهان خیالی که سد راهتان شده، معجزه‌ای رخ می‌دهد؛ تنها در این زمان است که درمی‌یابید آن‌ها دو دنیای جداگانه نیستند و تصور و خیال شما بوده که آن‌ها را از هم جدا می‌ساخته. این‌گونه هم با دنیای درونی خویش پیوند می‌خورید و هم با دنیای بیرونی. رفتار آدمی چیزي نیست مگر آگاهی به‌نمایش‌درآمدهٔ او؛ اگر توجه خود را به رفتارها معطوف کنید، چه‌بسا با آگاهی کهنهٔ خویش در زندگی به‌پیش بروید.»