دانلود و خرید کتاب به چشمانت مومن شدم فاطمه سالاری
تصویر جلد کتاب به چشمانت مومن شدم

کتاب به چشمانت مومن شدم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب به چشمانت مومن شدم

کتاب «به چشمانت مومن شدم» نوشتۀ فاطمه سالاری است و انتشارات نامه مهر آن را منتشر کرده است. به چشمانت مؤمن شدم رمانی خواندنی دربارۀ یک خوانندۀ زیرزمینی است.

درباره کتاب به چشمانت مومن شدم

رمان یکی از راه‌های انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سال‌ها نویسندگان در داستانشان بازگو کرده‌اند.

داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

رمان به چشمانت مؤمن شدم ۲ شخصیت اصلی دارد. حامی، خوانندۀ زیرزمینی که طرف‌داران زیادی در فضای مجازی دارد، ظاهر، سبک زندگی‌ و لباس‌هایش متفاوت است و با گروهش در جایی به نام پاتوق تمرین می‌کند. ترنج نام شخصیت اصلی یگر رمان است. دختری محجبه، از خانواده‌ای مذهبی، که دانشگاه تهران قبول شده و از شیراز به تهران آمده است تا تنها زندگی کند. از قضا حامی و ترنج در یک مجتمع همسایه می‌شوند و ترنج باید در مقابل پسری که از همان روز اول کمر به آزارش بسته مقاومت کند. اما همه چیز به زودی عوض می‌شود.

یکی از ویژگی‌های کتاب به چشمانت مؤمن شدم، فصل‌بندی‌های کوتاه و مختصر رمان است. نویسنده در تقسیم فصل‌ها از توصیفات و فضاسازی‌های اضافی خودداری کرده و همین باعث شده است تا خواننده از خواندن این رمان خسته نشود. فاطمه‌ سالاری نویسندۀ رمان به‌جای اینکه از واژه‌های معمول «فصل اول» و «فصل دوم» یا از اعداد استفاده کند، از نام حامی و ترنج، شخصیت‌های محوری داستان به‌جای عنوان هر فصل استفاده کرده است، مثلاً در عنوان‌بندی فصل اول داستان اسم حامی نوشته شده است و فصل دوم ترنج. در هر فصلُ زاویه دید رمان از حامی به ترنج تغییر می‌کند و هر کدام از این ۲ شخصیت به ترتیب و در هر فصل به‌عنوان راوی، روایت خودشان از اتفاقات را تعریف می‌کنند.

خواندن کتاب به چشمانت مومن شدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان به رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب به چشمانت مومن شدم

فضای پر از دود، صدای کَرکنندۀ موسیقی، قهقهۀ بلند دختر و پسرهایی که دیگه اختیاری از خودشون نداشتند و... همه روی وخیم شدن سردردم تأثیر داشت. چشم‌های نیمه‌خمارم رو بستم و سرم رو به پشتی مبل تکیه دادم. هوای آلودۀ سالن جایی برای نفس‌کشیدن نداشت. دستی ظریف روی موهام نشست و نرم مشغول نوازش شد. میون همۀ اون التهابات این کار کمی حالم را بهتر کرد و لبخندی محو مهمون لب‌هام شد.

Zeynab Karami
۱۴۰۳/۰۳/۱۸

قشنگ بود قدرت عشق را نشون میده که هر کسی تحت هر شرایطی برای عشقش چقدر میتونه تلاش کنه

هستی
۱۴۰۳/۰۶/۰۸

یه رمان اقتباسی و کاملا زرد. اصلا فلسفه ی عوض شدن رو تعریف نکرده فقط ظواهر تغییر کرده و دیگر هیچ .دختر چادری هم فقط صرف پوشیده بودن ارزشمند نیست بلکه دیدگاه و نحوه تفکر پشت این پوشش هست که

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۲۹ صفحه

حجم

۴٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۲۹ صفحه

قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
تومان