دانلود رایگان کتاب خانه ای برای خانواده سنجاب ارغوان راسخ نیا
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب خانه ای برای خانواده سنجاب اثر ارغوان راسخ نیا

کتاب خانه ای برای خانواده سنجاب

ویراستار:ناهید کاتب
انتشارات:نشر آرسس
امتیاز:
۳.۹از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خانه ای برای خانواده سنجاب

کتاب خانه ای برای خانواده سنجاب و چند داستان دیگر نوشتهٔ ارغوان راسخ نیا و ویراستهٔ ناهید کاتب است و نشر آرسس آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب خانه ای برای خانواده سنجاب

کتاب خانه ای برای خانواده سنجاب نوشتهٔ دانش آموز دبستانی، ارغوان راسخ نیا است که علاقهٔ فراوانی به نویسندگی دارد. این اولین کتاب این نویسنده است و تصویرگری آن را نیز به زیبایی انجام داده. این کتاب مجموعه‌ای از چند داستان است. در اولین داستان با عنوان خانه‌‌ای برای خانواده سنجاب می‌خوانیم:

«باران داشت بند می‌آمد و خانم سنجاب به فکر لانه‌ای گرم و نرم برای خود و خانواده‌اش بود. چند روزی می‌شد، تنه‌ٔ درخت کهنسالی که در آن زندگی می‌کردند، تَرَک بزرگی برداشته و سقف خانه‌ٔ سنجاب‌ها چکه می‌کرد.

سنجاب‌خانم به شوهرش گفت: از همان روز اولی که به این خانه آمده بودیم، می‌دانستم که این درخت پیر، روزی خانه خرابمان می‌کند. در و دیوارهای این خانه از همان اول، پُر از تَرَک بود و حالا که باران شدیدی در جنگل باریده، این درخت بیش از چند روز دوام نمی‌آورد. ریشه‌هایش از آب باران زیاد، پوسیده است و من قول می‌دهم بعد از مدت کوتاهی، ریشه‌هایش کنده می‌شوند. دلم به حال آن روزی می‌سوزد که این خانه را از آقای راکن به قیمت ۳۰ بلوط خریدیم. الان هم که خانه‌ها گران شده و خانه‌ٔ ارزان و مناسبی وجود ندارد؛ یا باید خودمان خانه‌ٔ مناسبی پیدا کنیم یا از حیواناتی که خانه‌هایشان را برای فروش گذاشته‌اند، مورد مناسبی بخریم.

آقای سنجاب با بی‌حوصلگی گفت: باشه خانم سنجابه، دیگر اینقدر غر نزن؛ این روزها همش غر میزنی، بگذار روزنامه‌ام را بخوانم، بعد به دنبال خانه می‌رویم.»

در دومین داستان با عنوان «پرطلا» آمده: «فصل کوچ پرندگان فرا رسیده بود. کم‌کم هوا سرد می‌شد و پرندگان به تالاب میانکاله مهاجرت می‌کردند. پرطلا و دسته‌اش هم جزء همین پرندگان بودند. صبح یک روز خنک وقتی که رییس دسته، وضعیت هوا را بررسی کرد، تمام دسته‌ٔ پرطلا آماده‌ٔ کوچ شدند. آنها باید راه زیادی را می‌پیمودند. اما پرطلا نگران بود چون دیروز ضربه‌ای به بالش خورده بود و نمی‌توانست راه زیادی را پرواز کند. او این موضوع را به کسی نگفت تا بقیه را نگران نکند. وقتی دسته شروع به پرواز کردند درد بال پرطلا کمی بیشتر شد. او می‌خواست به دوستانش بگوید که برگردند اما خجالت کشید.

یک ساعت گذشت. دسته باید از بالای یک شهر بزرگ عبور می‌کردند. برای همین ارتفاع خود را بالا بردند تا خطری تهدیدشان نکند. اما پرطلا نتوانست در ارتفاع بالا پرواز کند و همان پایین ماند. در همان حین با شدت به برج بلندی برخورد کرد و بیهوش شد و روی تراس خانه‌ای فرود آمد. کسی از دسته‌ٔ پرندگان متوجه این موضوع نشد.»

و در داستان سوم با عنوان «جوجه‌‌‌های خانم اردک» می‌خوانیم: «هوا برفی و سرد بود. اولین روزهای زمستان آغاز شده و آبگیر یخ زده بود و بیشتر حیوانات به خواب زمستانی فرو رفته بودند. در گوشه‌ای از آبگیر، لانه‌ٔ خیلی کوچکی قرار داشت که متعلق به خانم اردکه بود. خانم اردک با خوشحالی، به دو جوجه‌اش که از تخم بیرون می‌آمدند، نگاه کرد. وقتی جوجه کوچولوهای بدون پَر به دنیا آمدند، خانم اردک با خود گفت: آخر توی این هوای سرد زمستان، جوجه‌هایم را چطور گرم کنم؟ برکه یخ زده است و من به فکر لانه‌ای برای جوجه‌هایم نبودم!

به لانه‌ٔ خودش نگاه کرد که کنار برکه یخ زده بود. خانم اردک بخاطر وجود پرهایش، در فصل زمستان دوام می‌آورد، اما جوجه‌هایش که پر نداشتند، نمی‌توانستند سرمای زمستان را تحمل کنند.

جوجه اردک‌ها را در بغلش گرفت، بچه‌ها گرسنه شده بودند.»

خواندن کتاب خانه ای برای خانواده سنجاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد می‌کنیم.

نظرات کاربران

ESMAEIL F
۱۴۰۲/۱۱/۱۰

کتاب خیلی خوبی است دوست داشتم ولی هنوز چند داستان دیگر رو نخوندم ولی اولین داستانش عالی بود.💖

کاربر ۳۰۵۲۵۹۲
۱۴۰۲/۱۲/۱۷

به نظر که عالی می آد

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶ صفحه

حجم

۳٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶ صفحه

قیمت:
رایگان