کتاب سایه هایی در شب
معرفی کتاب سایه هایی در شب
کتاب سایه هایی در شب نوشتهٔ جین فینیس و ترجمهٔ زهرا زارعی است. نشر قطره این رمان پلیسی انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی کاوشگریهای «آئورلیا مارچلا» است.
درباره کتاب سایه هایی در شب
کتاب سایه هایی در شب حاوی یک رمان معاصر پلیسی است که در ۳۲ فصل نوشته شده است. این رمان انگلیسی شما را با کاوشگریهای «آئورلیا مارچلا» همراه میکند. آئورلیا زنی مستقل و بااراده است. او مهمانخانهای را اداره میکند و تن به هیچگونه فشاری، از هر گروه و دستهای که باشد، نمیدهد. برای او ارادهٔ آزادش همیشه در اولویت است و اکنون زمانی رسیده است که برای حفظ این آزادی مجبور به مبارزه میشود. آئورلیا برای گذر از دامهایی خونین که سر راهش قرار میگیرد، بسیار میکوشد، اما به نظر میرسد که رهایی دستنیافتنی است! تبعیض جنسیتی، تحقیر و... جزء لاینفک مبارزهٔ آئورلیا در محیطی مردسالار است. با او همراه شوید تا سرانجامش را بدانید.
خواندن کتاب سایه هایی در شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پلیسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سایه هایی در شب
«هوا کاملاً تاریک نبود و ماه تقریباً نیمه بود. چراغهای زیادی همراهمان بود و سوار بر اسب مسیر جاده را تا جایی که بیخطر بود پیش رفتیم. وقتی به بوتهٔ بزرگ خاس رسیدیم، اسبهایمان را دور از دید در میان درختان بستیم و بیسروصدا به سمت جنگل تاریک پیش رفتیم، همانجایی که قرقی دارواش را نشانمان داده بود. دنبال کردن مسیر مبهم و پیچ در پیچ زیر نور ناقص مهتاب آسان نبود، اما وقت داشتیم که با احتیاط جلو برویم و بدون هیچ حادثهای رسیدیم به جنگل.
بلوطهای اطراف همه در تاریکی بودند، اما فضای باز در وسط روشنِ روشن بود و رودخانه در شکاف بین درختها مثل پیوتر میدرخشید. راهمان را از حاشیهٔ جنگل پیش گرفتیم. میتوانستیم با خیال راحت توی تاریکی پنهان شویم. خانهٔ سیاهرنگی را دیدیم که در تاریکی جنگل قد علم کرده بود. دید خوبی از کل جنگل داشتیم، جنگلی که هنوز خالی بود، بهجز تعدادی مجسمه و قربانگاه سنگی بزرگی که در وسط قرار داشت. اما گروه کوچکی از مردم داشتند در امتداد مسیر تاریک قدم میزدند، بعضیهایشان آرام حرف میزدند، و بقیه به اطراف نگاه میکردند همه حسی از هیجان در حرکاتشان داشتند. اگرچه شب گرمی بود، اما اکثرشان ردا و کلاههای تیره پوشیده بودند. تنها استثناها جوانانی بودند که لباسهای رزمی کامل پوشیده بودند ـ دامنهای اسکاتلندی و جلیقهٔ چسبان جوشن دار، کلاهخودهای برنزی، سپر و شمشیرهای کوتاه. این مردان جوان چند لحظه میآمدند بیرون زیر نور مهتاب، و دوباره توی تاریکی ناپدید میشدند، احتمالاً منتظر پیشکش کردن هدایایشان بودند.
چهرههای رداپوش وقتی به انتهای مسیر رسیدند پراکنده شدند، رفتند سمت حاشیههای جنگل و موقعیتهای اطراف را در نظر گرفتند، تا در نهایت در گروههای دو سه نفره در همه جا پخش شدند. آنها از فضای باز بزرگ دور شده بودند، گرچه اینجا مرکز معبدشان بود ــ اگر میتوانستید تصورش را بکنید متوجه میشدید که کاملاً متفاوت بود با ساختمان مرمر سیلوانیوس. آنها در مکانهای مقدسشان ساختمان نمیسازند؛ ستایشگران خدایان دروید ترجیح میدهند در فضای باز باشند، درختان ستون معبدشان است و آسمان سقفش.»
حجم
۳۶۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۳۶۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه