کتاب هنر گفت و گو

کتاب هنر گفت و گو نوشتهٔ دبرا فاین و ترجمهٔ مرجان مهدی پور است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب می‌آموزیم چگونه بتوانیم در هر موقعیتی سر صحبت را باز کنیم.

درباره کتاب هنر گفت و گو

آیا ضعف درگفت‌وگو را مانعی بر سر راه خود می‌بینید و از بی‌دست‌وپایی‌ درگفت‌وگوها عذاب می‌کشید؟ این کتاب برای شما نوشته شده است. مهارت گفت‌وگو می‌تواند ابزار بسیار مهمی در ایجاد رابطهٔ دوستانه با دیگران باشد.

راهبردها، توصیه‌ها و مهارت‌هایی که در این کتاب بیان شده است برای همه عملی است. ما فروشندگانی را می‌شناسیم که هنگام سخن‌گفتن در موقعیت‌های رسمی می‌درخشند ولی وقتی در شبکهٔ روابط اجتماعی قرار می‌گیرند، عرق سرد به تنشان می‌نشیند. ما معلم‌هایی را دیده‌ایم که با دانش‌آموزان و همکارانشان به‌راحتی گپ می‌زنند ولی وقتی در مهمانی‌های مدرسه مقابل والدین بچه‌ها قرار می‌گیرند، نمی‌دانند باید چه بگویند. مادران خانه‌دار خسته اما درعین‌حال خوشبختی را می‌شناسیم که گرچه در میان مادران دیگر سرخوش و بذله‌گو هستند اما وقتی از جلسهٔ کلیسا برمی‌گردند، احساس انزوا و تنهایی می‌کنند. پزشکی را می‌شناسیم که مطب خصوصی خود را تعطیل کرد و به پزشکان درمانگاهی عمومی پیوست زیرا گرچه از موهبت شفابخشی نیز برخوردار بود اما به دلیل نداشتن اعتمادبه‌نفس لازم و آگاهی از مهارت‌های گفت‌وگو، نمی‌توانست مراجعان جدیدی را دور خود جمع کند. این فهرست همچنان ادامه دارد. افرادی شایسته از هر گروه و دسته‌ای برای تقویت مهارت‌های خود در گفت‌وگو با دیگران نیازمند یاری هستند.

کتاب هنر گفت و گو این مهارت‌ها را در اختیارتان قرار می‌دهد. بدون شک با ارتقای مهارت‌های گفت‌وگو کیفیت زندگی شما نیز بهتر می‌شود. گفت‌وگو قابلیت‌هایی دارد که شما را متعجب می‌کند. تأثیری که در گپ زدن نهفته است مثل موج پیش می‌رود. خوب صحبت‌کردن، افراد تازه‌ای را به دایرهٔ روابط دوستان و همکارانتان اضافه می‌کند. همان موقعیت‌های اجتماعی که برایتان کشنده بود، حالا موجب تفریح و شادی شما می‌شود و راه‌ها و مجراهایی را پدید می‌آورید که فرصت‌های جدید ازطریق آن‌ها به‌سوی شما سرازیر می‌شود.

خواندن کتاب هنر گفت و گو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر می‌خواهید در هر موقعیتی سر صحبت را باز کنید این کتاب را بخوانید.

بخشی از کتاب هنر گفت و گو

«با اتومبیلتان وارد پارکینگ می‌شوید، اتومبیل را خاموش می‌کنید، کمی تأمل می‌کنید و با تصور ساعت‌هایی که در پیش دارید ترس به جانتان می‌افتد. یکی از مشتری‌های مهمتان به مناسبت افتتاح دفتر جدیدش در مرکز شهر مهمانی‌ای ترتیب داده و شما را هم دعوت کرده است و شما از چنین برنامه‌هایی بیزارید چون در چنین مواقعی نمی‌دانید باید دربارهٔ چه چیزی صحبت کنید، به‌جز صاحب مجلس کسی را نمی‌شناسید، احساس می‌کنید که باید مدام تلاش کنید تا دیگران نفهمند خودتان را باخته‌اید و به همین دلیل، تمام وقت به خوردن و نوشیدن می‌پردازید تا سرگرم به نظر بیایید. بالاخره باید وارد مجلس شوید ــ در اینکه شکی نیست ــ اما باز هم بیشتر در صندلی اتومبیل فرو می‌روید و با این فکر که چقدر آنجا بمانید کلنجار می‌روید. آیا اگر فقط نیم‌ساعت در مهمانی بمانید، کلک خوبی است یا نوعی توهین به میزبان تلقی می شود؟ دنبال بهانه‌ای می‌گردید که زود مهمانی را ترک کنید، مثلاً می‌توانید از قبل با کسی هماهنگ کنید تا سر ساعت معینی به شما زنگ بزند و به بهانهٔ کاری اضطراری شما را از آنجا بیرون بکشد، می‌تواند بگوید که برای یکی از بچه‌ها اتفاقی افتاده است؛ یا بالاخره می‌توانید بمانید و بگذارید اضطراب شما را تا مرز بیماری بکشاند.

گپ‌های معمولی هر روز بارهاوبارها پیش می‌آید ـ در راه که به محل کارتان می‌روید، وقتی فرزندتان را از کلاس ورزش به خانه می‌برید، وقتی همکارتان شما را به خانه می‌رساند، زمانی که با مادر همسرتان تلفنی صحبت می‌کنید، در جلسه‌ای کاری، هنگام خوردن غذا با مشتری‌ای که به ناهار دعوتش کرده‌اید یا حین مصاحبه‌ای کاری ـ نمونه‌هایی ازاین‌دست بسیار است! بااین‌حال، گاه وجود چنین موقعیت‌هایی در زندگی روزمره نه‌تنها موجب کاستن از دشواری‌های گفت‌وگو نمی‌شود بلکه باعث می‌شود اضطراب در بعضی افراد بالا بگیرد و در آن‌ها هراسی دائمی از رویدادهای اجتماعی، مهمانی‌های کاری و روبه‌رو شدن با همسایه‌ها ایجاد کند. درحالی‌که ما در دل با دغدغه‌های خود دست‌وپنجه نرم می‌کنیم، متأسفانه همسایه‌ها و آشنایانمان ما را آدمی سرد، کم‌حرف و دیرجوش توصیف می‌کنند.

صحنه‌ای از نمایش معروف شهر ما، اثر تورتون وایلدر را به خاطر بیاورید؛ آنجا که فرانک گیبز، پزشک مهربان و مردم‌دار، صبح روز بعد از عروسی پسرش به همسرش اعتراف کرد که بزرگ‌ترین نگرانی او در روزهای اول عروسی خودشان این بود که با همسر جوانش دربارهٔ چه مسائلی حرف بزند. «من می‌ترسیدم مبادا اگر چند هفته‌ای بگذرد، دیگر هیچ حرفی برای زدن نداشته باشیم.» چنانچه می‌بینیم تلاش برای کسب مهارت در گفت‌وگو منحصر به دنیای امروز نیست.

اگر به‌محض شروع به صحبت حرفتان تمام می‌شود یا اگر از شرکت در گردهمایی‌های اجتماعی و کاری اکراه دارید، به‌جای درستی مراجعه کرده‌اید. این کتاب به شما کمک می‌کند مهارت‌های لازم را به دست آورید تا در هر موقعیتی آرام و قرار داشته باشید. اگر بتوانید روش‌هایی که در اینجا شرح داده شده است را عملی کنید، هفت‌خوان گفت‌وگو را پشت سر می‌گذارید.»