کتاب اختلال دوقطبی و افسردگی کودکان

کتاب اختلال دوقطبی و افسردگی کودکان؛ ۱۰۰ پرسش و پاسخ نوشتهٔ لیندا چوکروورتی و ترجمهٔ فرشته شکیبایی است و نشر برگ و باد آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب اختلال دوقطبی و افسردگی کودکان

زندگی یک کودک در گرماگرم انبوهی از هیجانات آغاز می‌شود، گریهٔ او ورودش به جهان را اعلام می کند. لذت ناشی از گرمای آغوش والدین، تکانش ها و پیچ و تاب‌های ناشی از تولد را برای کودک آسان می کند؛ و این امری است که وقوع آن منوط به گذشت هفته ها، ماه‌ها و سال‌هاست. والدین خوب بخش اعظم اوقات خود را به برخورد با هیجانات کودک اختصاص می‌دهند. لذا نیروی بسیاری صرف می‌شود تا بتوانیم همهٔ آن چیزهایی که کودک را خوشحال می‌کند، نظیر بازی‌های دسته جمعی، نیاز مداوم به هدیه گرفتن و یا خوردن یک بستنی را فراهم نماییم.

به همین ترتیب، پاک کردن اشک کودک و تسکین دادن اضطراب‌های او، زحمت بی شائبه‌ای را می‌طلبد. تعجب آور نیست که بسیاری از والدین رضایت خود را در هم سویی با احساسات کودکان توصیف می‌کنند.

زمانی که هیجانات کودک به گونه‌ای غیرمنتظره و فراتر از حیطهٔ کنترل والدین بروز می‌کند، برای همگان مخرب و زیان‌بار خواهد بود. اختلالات خلقی نظیر افسردگی بالینی و اختلال دو قطبی، کودکان را در زندگی به یکباره در کشمکش با هیجانات شدید قرار می‌دهد و این زمانی است که آنها در حال تکامل بخشیدن به شیوه‌های پذیرش و برخورد با هیجانات مثبت هستند. بخش اعظم تکامل انسان به یادگیری نحوهٔ زندگی اختصاص می یابد؛ زندگی و حیاتی که غنای آن ناشی از هیجانات است اما غوطه‌ور در آنها نیست. از یک کودک مبتلا به اختلالات خلقی خواسته می‌شود که با بخش اعظم مسائل و مشکلاتی که اکثر بزرگسالان به گونه‌ای همه جانبه و فراگیر با آن روبرو می‌شوند، برخورد نماید. در عین حال، شما به عنوان پدر و یا مادر تنها و بی کس باقی مانده‌اید و از سر عجز و ناتوانی تلاش می‌کنید تا اوضاع را به حالت قبل باز گردانید. اختلالات خلقی دوران کودکی ممکن است در زمره اختلالات خانوادگی نیز تلقی شوند.

زندگی هیجانی ما و مطمئنا زندگی هیجانی کودکان ما، می‌تواند گیج کننده و سردرگم کننده باشد. کتاب اختلال دوقطبی و افسردگی کودکان شما را یاری خواهد داد تا نسبت به خلق و خوی کودک خود دانش و آگاهی پیدا کنید و همچنین این نکته را در یابید که چه موقع باید به منظور جلب کمک به روانپزشک مراجعه کنید؛ همینطور نسبت به معلومات و ارائهٔ خدمات روانپزشک درک و فهم پیدا کنید. بینش، میدان وسیع و گستردهٔ مطالبی که خواهید آموخت در جهت بخشیدن به هیجانات کودکتان، در این جهان متلاطم و پر آشوب سودمند خواهد بود.

خواندن کتاب اختلال دوقطبی و افسردگی کودکان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پدران و مادران و روان‌شناس‌ها پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لیندا چوکروورتی

دکتر لیندا چوکروورتی مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ ادبیات زبان روسی از دانشگاه تافتس دریافت کرد آنگاه مدرک پزشکی خود را از دانشکدهٔ پزشکی مونت سیانی دریافت نمود. آموزش دورهٔ تخصصی خود را در کالج پزشکی آلبرت انیشتین دانشگاه یوشیوا گذراند و موفق شد برد تخصصی در سه گرایش عمومی اطفال و روانپزشکی کودکان و نوجوانان را دریافت کند. در طی این مدت، او تعداد قابل ملاحظه‌ای از بیماران و خانواده‌هایی که از بیماریهای جسمی و روانی و همین طور چالش‌های مربوط به زندگی در محیط شهری رنج می‌بردند را درمان نمود. او از سال ۲۰۰۱ تا کنون، به عنوان روانپزشک کودکان و نوجوانان در برنامهٔ درمان روزانه در مرکز روانپزشکی کودکان برونکس به کار مشغول است، این برنامه شامل اقدامات روانپزشکی عمومی است که مرکز برونکس با استفاده از آن، به کودکانی که از نوعی اختلالات عاطفی- هیجانی و مشکلات روانی اجتماعی رنج می‌برند، خدمت می‌کند. همچنین او به عنوان مشاور اطفال مشغول خدمت است. دکتر لیندا به شدت درگیر تدریس در دورهٔ فلوشیب روانپزشکی کودکان مرکز یوشیوا است و به عنوان استادریار بالینی روانپزشکی و اطفال به تدریس رزیدنت‌ها و سایر دانشجویان پزشکی اشتغال دارد. تدریس او در برگیرندهٔ بسیاری از موضوعات مربوط به روانپزشکی کودک است که مشتمل بر تشخیص روانپزشکی پایه و عمومی تا مراقبت‌های بیمارستانی و بازی درمانی می‌باشد.

او عضو شورای ملی و آکادمی مختصصان اطفال آمریکا و همینطور عضو شورای ملی و آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا است. او دارای برد تخصصی اطفال، روانپزشکی کودکان و نوجوانان است یک نگرانی مهم حرفه‌ای دکتر لیندا این است که خلأ موجود بین مراقبت اولیه و مراقبت روانپزشکی برای آن دسته از بیماران موجود در جامعه، که به هیچ یک از این دو نوع خدمات دسترسی ندارند، ایجاد کند. او به عنوان مسوول کمیتهٔ مراقبت از کودکان برای موسسه خیریه امداد رسانی به فاجعه دیدگان روانپزشکی، به صورت داوطلبانه و پس از فاجعهٔ یازده سپتامبر نیویورک و همینطور سونامی ۲۰۰۴، به منظور ارائه کمک‌ها و آموزش‌های روانپزشکی، به صورت داوطلبانه به خدمت رسانی مشغول بوده است. او مادر دو کودک به نام‌های مایا و لیو است و به همراه همسر خود، کریگ، در شهر برونکس زندگی می‌کند.

بخشی از کتاب اختلال دوقطبی و افسردگی کودکان

«از زمانی که ما برای اولین بار، کودک دلبندمان را در آغوش می‌کشیم، بلافاصله با این حقیقت مواجه می‌شویم که او در همهٔ زمینه‌ها رشد خواهد کرد. ابعاد مختلف رشد عبارتند از: جسمی، حرکتی، شناختی و تکامل هیجانی و اجتماعی.

اولین حیطهٔ رشد که برای ما مشهود است، رشد فیزیکی کودک است. طفل ابتدا ضعیف و ناتوان است اما شما مشاهده می‌کنید که به سرعت بزرگ‌تر، پر تحرک‌تر و مستقل‌تر می‌شود. سر بزرگ و صورت و دست و پای تپل او تغییر می‌کند و قیافهٔ یک دختر بچه را به خود می‌گیرد آنگاه چهرهٔ زمخت یک فرد درحال بلوغ را پیدا می‌کند و بعد ناگهان به دختر جوانی تغییر قیافه می‌دهد که شبیه و مثل و مانند شماست.

تکامل حرکتی نیز با رشد همراه است و این منوط به زمانی است که کودک، نشستن، راه رفتن، دویدن، تکاپو و سایر اعمال را می‌آموزد. مهارت‌های حرکتی پیچیده‌تر که ترکیبی از تفکر و یادگیری را طلب می‌کند توانایی نوشتن و رسم کردن، بازی‌های ورزشی و نواختن آلات موسیقی را در برمی‌گیرد.

یک حیطهٔ مهم دیگر رشد کودک، توانایی مغز در تفکر، یادگیری حافظه است که به آن رشد شناختی اطلاق می شود. این رشد حتی زمان شیر خوارگی مشهود است، هنگامی‌که تظاهر به بازی و یا نحوهٔ کار با اسباب بازی‌ها را یاد می گیرد. آنچه را که ما در زمره کنش‌ها و کارکردهای پیچیده تر مغز محسوب می‌کنیم، مثل فعالیت‌های علمی و مهارت مربوط به حل مساله در حیطهٔ رشد شناختی قرار می‌گیرد. موفقیت کودک در تحصیل و کسب دانش، نمونه‌هایی از تکامل شناختی است. مهارت پیچیده صحبت کردن به یک یا چند زبان، مستلزم این است که مهارت‌های فکری و حرکتی (مربوط به دهان) به خوبی تکامل یابند.

یک حیطه رشد که در ابتدا چندان آشکار نیست، اما به زودی نظیر سایر حیطه‌ها اهمیت آن به اثبات می رسد، تکامل اجتماعیاست. در ابتدا کودک ضمن ارتباط با مادر، پاسخگویی به ایما و اشاره های محیطی و یادگیری مهارت‌هایی نظیر لبخند زدن، سلام کردن به دیگران، و لذت معاشرت با سایر کودکان، این تکامل را نشان می‌دهد. سپس او می آموزد برای خود دوستانی بیابد، اجازه استفاده از اسباب‌بازی‌هایش را به دیگران بدهد و با سایر کودکان بازی کند. وقتی بزرگتر می‌شود، در مرحلهٔ نوجوانی درصدد جلب رضایت همسالان خود است و تلاش می‌کند که دیگران را نیز در علائق و تفریحات خود سهیم نماید و یا وارد رقابت با دیگران شود. او ضمن پشت سرگذاشتن دوران کودکی و نوجوانی، در مورد تناسب و زمینه کلام و رفتارش بیشتر خواهد آموخت به گونه‌ای که بتواند با استفاده از آنها بر روی دیگران تاثیر بگذارد. او شیوه‌های حل مسئله اش را تقویت می کند. چه این شیوه ها به سهیم کردن خواهر و برادر در استفاده از اسباب بازی‌ها، مذاکره برای اولین کار تابستانی یا مقابله با چالش‌های والدگری برای کودکش مربوط باشد.

تکامل عاطفی – هیجانی؛ تکاملی به غایت پیچیده است و دیگر جنبه‌های تکامل که قبلاً ذکر آن رفت را با هم تلفیق می‌کند و به تنظیم احساسات کودک با استفاده از سر نخ های محیط پیرامون اضافه می شود. طفل ذاتاً دارای احساس رضایت، ناکامی و تحریک پذیری است. زمانی که این احساسات برانگیخته می شود، او یاد می‌گیرد درصدد جلب رضایت و خشنودی مادر و سایر دوستدارانش باشد. سرانجام او قادر خواهد بود که حداقل در مواجهه و رویارویی با چالش‌های کوچک زندگی، بدون حضور و دخالت بزرگسالان، خود را تسکین دهد. در دوران کودکی و نوپایی، کنترل خشم و سایر تمایلات برایش سخت است و اغلب بدخلقی و پرخاشگری بروز می کند اما به تدریج از پدر و مادر و سایر حامیانی که بوسیلهٔ الگوسازی‌های مناسب برای او و اعمال محدودیت‌های لازم در زندگیش و آگاه ساختن او از اینکه هنوز هم دوست داشتنی است درصدد کمک و یاری به او هستند، نکات آموزنده‌ای خواهد آموخت.»