کتاب رفتن رسیدن نیست...
معرفی کتاب رفتن رسیدن نیست...
کتاب الکترونیکی رفتن رسیدن نیست... نوشتۀ ضیای رفعت است و انتشارات خردگان آن را منتشر کرده است. کتاب رفتن رسیدن نیست...، شامل اشعار شاعر و ادیب افغان ضیای رفعت است.
درباره کتاب رفتن رسیدن نیست...
در اعماق وجود هر شاعری زبانی نهفته که با زبان روزمره فاصله دارد. این زبان، زبانی است که با نجواهای درونی و لایههای پنهان ذهن شاعر پیوند خورده و در قالب کلماتی که گاه به سختی قابل تفسیرند، خود را نمایان میسازند. شاعر در هر بیت و مصرعی که میسراید، دنیایی از معانی را در میان خطوط و فواصل کلمات میپندارد و خواننده را به چالش میکشد تا در میان این پیچ و خمها، معنای واقعی شعر را کشف کنند.
زبان حال شاعر، زبانی است که در آن هر واژه و هر ترکیب دارای وزن و ارزشی است که فراتر از معنای لغوی خود، به دنبال انتقال حسی عمیق و ناب است. این زبان، زبانی است که در آن سکوتها گاهی فریادهایی هستند در جستجوی شنیده شدن و فریادها زمزمههایی هستند به دنبال فهمیده شدن.
درک این زبان مستلزم غوطهور شدن در اقیانوسی از احساسات و تجربیات است که شاعر در طول حیات خویش جمعآوری کرده و حالا در قالب شعر به اشتراک میگذارد. این درک، نیازمند توانایی خواندن میان خطوط و شناخت نمادهایی است که شاعر برای بیان دنیای درونی خود به کار میبرد.
شعر برای هر شاعر به روزنهای مانند است که وی از آنجا به دنیا مینگرد و موقعیت اطراف را با تمام گرمی و سردیاش موافق چشماندازش به تصویر میکشد. فردیت ایجاد از همینجا سرچشمه دارد. هر شاعری صاحب روزنۀ خود است و از آن به تماشای دنیا نشسته است و برداشت خویش را طبق توانش روی کاغذ میآورد. کتاب رفتن رسیدن نیست... شامل اشعار ضیای رفعت شاعر و ادیب افغان میشود.
درباره ضیای رفعت
احمد ضیای رفعت در سال ۱۳۴۵ خورشیدی در محلهای موسوم به باغچۀ مهتر مربوط ناحیۀ پنجم شهر هرات زاده شد. پیش از پرداختن به آموزش رسمی، کمتر از شش سال داشتند که در مسجد نزد امام محل به آموزش دانشهای دینی آغاز کرد. در همان کودکی علاوه بر فراگیری چندین کتاب در زمینهی فقه، با کلام جادویی حافظ و سعدی آشن شد. . زمانی که متعلم صنف هشتم بودند، دیوان حافظ و تمام رباعی های خیام را حفظ کرده بود و از پانزده سالگی سرودن شعر را شروع کرد.
خانوادهشان در سال ۱۳۶۸ به دلیل بروز ناامنی های نگرانکننده، به کابل کوچیدند. در این شهر شامل مکتب ابتدایی اسپین ادی شدند و پس از ختم دوره ابتدایی، دوره متوسطه ( صنف نهم) را در مکتب متوسطه کارته پروان و دوره لیسه را در مکتب حبیبیه به اتمام رساندند. در لیسه حبیبیه با تنی چند از نوخاستگان شعر و ادب، انجمن ادبی تاسیس کردند. این انجمن آن قدر مورد توجه قرارگرفت که نویسندگان دیگری مثل: عایشه درانی، رابعه بلخی و سوریا نیز از ایشان خواستند که در ایجاد انجمن ادبی و برگزاری محفلهای ادبی با آنها همکاری کنند.
نخستین مجموعه شعرش به "نام فریاد ناشنیده" با مقدمه استاد ارجمند واصف باختری در سال ۱۳۶۹ از سوی انجمن نویسندگان افغانستان منتشر شد. "همان یوسف همان بازار"، "کنار خیابان"، "شعر کوچک درد بزرگ"، "بن بست" و اشتباه مشترک" از دیگر مجموعههای شعر او است.
خواندن کتاب رفتن رسیدن نیست... را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به شعر و ادبیات افغان مناسب است.
بخشی از کتاب رفتن رسیدن نیست...
«مقابل شد تحمل بالب فریاد، بی پروا
غباری رفته در صحرا به جنگ باد، بی پروا
برابر شد دو چشمم با دوتا ابروی شمشیری
نگاه عشق، بی باک است و آن جلاد، بی پروا
چه کاری می تواند کرد اشکم با هجوم درد
سپاه چشم، افتان، لشکر بیداد، بی پروا
عجب خونی محبت خواهد امشب ریخت در تاریخ
حسین آماده سردادن و شداد بی پروا
گذشتِ بیش از حد کرد تشویقت به بی رحمی
به قدر عجزِ هر شهر است؛ استبداد، بی پروا
هوس انگیز و درد آمیز و توفان خیز و آتش بیز
نمی کردم گمان، چیزی به این ابعاد، بی پروا
ضرور است احتیاط، افتاد چون تقدیر با دل سخت
که در کار درشتی ها بود فولاد بی پروا...»
حجم
۳۵۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۱ صفحه
حجم
۳۵۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۱ صفحه