کتاب خانه ای برای کودکان پردردسر
معرفی کتاب خانه ای برای کودکان پردردسر
کتاب خانه ای برای کودکان پردردسر؛ شرح حالی در شعر نوشتهٔ دنیل پانتانو و ترجمهٔ سحر توکلی است و نشر داستان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب خانه ای برای کودکان پردردسر
دنیل پانتانو، شاعر، مترجم و منتقد و ویراستار سوئیسی در دهم فوریه ۱۹۷۶ از خانوادهای سیسیلی و سوئیسی در کانتن برن سوئیس متولد شد. پانتانو دارای دکترای فلسفه است و بسیاری از آثار تألیف و ترجمهاش به صورت مستمر در مجلات معتبر ادبی در اکثر نقاط جهان اعم از آسیا و اروپا و آمریکا به چاپ رسیدهاند. همچنین آثار او به زبانهای مختلفی از جمله آلبانیایی، فارسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، کُردی، روسی، اسلوونیایی و اسپانیایی ترجمه شده است.
درونمایه بیشتر شعرهای او فضای مدرن و پیچیده انسان امروزی را شامل میشود؛ فضایی ملموس که از چند صدا و چند لایه شکل گرفته و خوانش برخی از این قطعات نیازمند تفکری عمیق و فلسفی است.
با توجه به مهاجرت دنیل و سپری شدن زندگی آکادمیک وی در خارج از سوئیس و تسلط به چندین زبان، از جمله آلمانی، فرانسه، ایتالیایی و...، او در شعرهایش موفق شده است قابلیتهای چند زبانی خود را بیش از پیش بهکار گیرد. با اینکه به چندین زبان تسلط دارد اما به انگلیسی مینویسد و از سایر زبانها ترجمه میکند و آثار تألیفیاش را مترجمان دیگر به زبانهای آلمانی و فرانسه و ... ترجمه کردهاند.
او سابقه همکاری با دانشگاه فلوریدای جنوبی و همچنین دانشگاه اجهیل را داشته و در حال حاضر با دانشگاه لینکلن انگلیس در زمینه تدریس دوره خلاقیت نگارشی همکاری دارد. همچنین او مترجم آثار نویسندگان برجسته سوئیسی همچون رابرت والزر از زبان آلمانی به انگلیسی است.
دنیل پانتانو بیشک یکی از تجربهگراترین شاعران معاصر سوئیسی است که چرخهٔ تغییر و تحول در اشعارش گویای تجربههای شخصی و کشف راهکارهای تازه در بیان شخصیترین تجربیات زبانی در شعر اوست. شعرِ دنیل اگر چه فاقد تصویرهای عاطفی و سرشار از احساسات رمانتیک است اما به شدت در لایههای درونی ذهن رخنه میکند و منجر به نوعی درگیری عاطفی میشود که اتفاقاً تمامی حسها را درگیر میکند؛ نوعی بیخبری که در ناخودآگاه همراه آگاهی مخاطب میشود و در تکتک سطرهای شعر در جستوجوی تجربهای تازه به راه میافتد و این روند از انتخاب عنوان کتاب آغاز میشود.
دنیل به شدت به دنبال به تصویر کشیدن بیصداترین تجربیات انسانی است؛ به تصویر کشیدن منگی و گیجیای که جامعهٔ ماشینی به انسان تحمیل میکند و مرگهای خاموشی که همهٔ انسانها در جایگاههای مختلف تجربه میکنند.
پیدا کردن ارتباط بین کلمات شعرهایش و یا حس مشترک بین آنها کار آسانی نیست و یا حتی گاهی غیر ممکن به نظر میرسد اما این چیزی است که دنیل شاعر از ما میخواهد، میخواهد که با او همراه شویم و تجربه کنیم و آلوده شویم و یا تجربه او را ناظر باشیم.
شعر او به نوعی شعر لیست یا فهرست محسوب میشود. شعرِ لیست به ارائه فهرستی از افراد، مکانها، موضوعات و ایدهها میپردازد و لزوماً اثری از ریتم و یا قافیه و ردیف در آن نیست و شاعرِ این نوع شعر بنا به تجربیات و دلایل شخصی به انتخاب کلمات میپردازد.
شعر لیست که گاهی آن را شعر کاتالوگ نیز مینامند تاریخچه دقیق و مشخصی ندارد اما شاعران مدرن انگلیسی نظیر راجر مکگوف و جان هگلی به طور وسیعی در اشعارشان از این سبک و سیاق استفاده کردهاند که معنای پنهانی بین لایههای هر سطر را به این شکل به گوش مخاطب میرسانند.
همچنین به لحاظ تقطیع نیز بسیار علاقهمند به هموارنویسی است و این نیز تجربه دیگری است که در این مجموعه با آن روبهرو میشویم. همچنین کاربرد تکنیکهای سینمایی در اشعارش تلاش مجددی از سوی او برای تلفیق شعر با سینما است.
در این کتاب مترجم نمونههایی از تجربههای مختلف شعری دنیل پانتانو را به انتخاب خودش ترجمه و بازسرایی کرده است.
خواندن کتاب خانه ای برای کودکان پردردسر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خانه ای برای کودکان پردردسر
«دارونما (مرسدس)
من مادر بودم
خودم آژیرهای آمبولانس را روی میز پاتختی گذاشتم
خودم هم رفته بودم
زمین را جارو کردم و از ناشناس بودن لذت میبردم
یک بار دیگر شروع کردم به فکر کردن
درباره اولین شلیکهایی که به شما برخورد میکند
اما هنوز مطمئن نبودم
من پلیس ضد شورش را منحرف کردم
داشتم کار درست را انجام میدادم
خیلی کم داشتم
به آنها گفتم
تو آنجا را ترک کرده بودی
دستهای خودم را شستم
و دستهای تو را
صدای بسته شدن درها را شنیدم
من داستانهایشان را نوشتم
و آنها را روی موج کوتاه رادیو خواندم
و وقت کافی برای رفتن هم داشتم
و متوجه سرگردانیمان در شهر نشدم
به آنجا رسیدم
و گفتم
بگذار ببینیم چه میشود
پشت مرسدس کلاسیک تو نشستم
در حالیکه میلرزیدم
من بیشتر میخواستم
و تصور میکردم فراموش میکنیم
از کجا شروع کرده بودیم
من خندیدم و گفتم:
- خداحافظ
و اجازه دادم آنها وارد شوند
خودم اقرار میکنم
فقط برای یک لحظه
همه چیز
مثل همان چیزی بود که میخواستم باشد»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه