کتاب رقص زندگی
معرفی کتاب رقص زندگی
کتاب رقص زندگی نوشتهٔ زارا لعل است و انتشارات راوشید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب رقص زندگی
زارا لعل (زهرا لعل گون) درخصوص نوشتن کتاب رقص زندگی اینطور میگوید: «رقص زندگی اولین کتابی است که مینویسم. اولین تجربهام در ۲۰ سالگی. این کتاب شما را به مثبتگرایی و زندگی بهتری دعوت میکند. این فقط یک دعوت است، اجباری در کار نیست.
کتابی است که هر ۹ فصلش با محتویات دلانگیز و زیبایی همراه است که با خواندنش طرز تفکر و دیدتان نسبت به زندگی عوض خواهد شد.
در این کتاب سعی کردم بیشتر با خوبیهای زندگی روبهرو شوید. حرفی از بدیها نزدم، زیرا فکر میکنم اگر به بدیها فکر نکنید قطعاً با آنها مواجه نخواهید شد. سعی کردم زندگی را شیرین جلوه دهم که مطمئناً همانطور است.
با نوشتن این کتاب خواستم موسیقی دلنشینی به زندگیتان ببخشم و شما را به رقص زندگی برخیزانم. در واقع شما را به داشتن یک زندگی خوب و هیجانی فرامیخوانم. یک زندگی که در آخر رسیدن به همهٔ رؤیاها را میتوان تجسم کرد. زندگی زیباست اگر تو بخواهی...
بلکه شما بگویید که اکنون همهٔ ما داریم زندگی میکنیم! بله درست است همهٔ ما زندگی میکنیم. چهبسا منظور من برخیها جسمشان زنده اما روحشان مرده در حال زندگی کردن هستند. هدف من از شادی بخشیدن به زندگی این است که روحتان را زنده کنم که همراه با جسمتان طعم خوش زندگی را بچشید.
برقصید و برقصید و برقصید. برای این زندگی برقصید.
این کتاب هدیهای از من برای تمام کسانی که دوست دارند زندگی کنند... .»
خواندن کتاب رقص زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رقص زندگی
«موفقها مثبت فکر میکنند، مثبت عمل میکنند، از اعتمادبهنفس برخوردارند و آن را به نمایش میگذارند و شور و اشتیاق دارند. - ریچارد تمپلار
بیایید اندکی از انسانهای موفق صحبت کنیم.
زندگی حاصل انتخابهایی است که کردهایم پس فقط کافیست که موفقیت را انتخاب کنیم. برای انتخاب موفقیت باید انسانی با اراده و تلاشگر باشی باید بدانی که با این زندگی دشمن نباشید بلکه آن را شریک زندگی خود بدانید. باید خیلی صریح بگویم که این ذهن ماست که خوبی یا بدی، غم یا شادی، ثروت یا فقر را جذب و ایجاد میکند. انسانهای موفق هیچ فرقی با من و شما ندارند همهٔ آنها انسانند فقط تنها تفاوتی که هست این است که آنها در ذهن خود دربارهٔ خود و دنیای اطراف افکاری دارند که بسیار خوشبینانه و جسور هستند. شما بجای اینکه ذهن خود را درگیرِ مشکلات و گرفتاریهای پوچ و بیپایان روزمره کنید بلکه به فکر خود و موفقیت خود باشید. انسانهای موفق برای رسیدن به آنچه که میخواهند و موفق شدن بر خواستهٔ خود تمرکز میکنند و تمام فکر و ذهنشان را درگیرِ رسیدن به هدف خود میکنند. موفقیت دستنیافتنی نیست اگر که کمی مثبتگرا باشید میتوانید ببینید که موفقیت و رسیدن به آنچه که میخواهی حق همهٔ ما انسانهاست و همانطور که گفتم برای رسیدن به هدف و دستیابی به موفقیت فقط کافیست که بخواهی و عمل کنی.
هدفهایتان را با رؤیاهایتان اشتباه نگیرید، هدف اقدامی است که میخواهید به آن برسید اما رؤیا اقدامی است که در ذهن تخیل انجام میگیرد و انتها ندارد اما و اگر که مراقب رؤیاهایی که میکنید باشید، چون ممکن است روزی اتفاق بیفتد. روانپزشکان زیادی دراینباره نظر دادهاند و من به همهٔ آنها احترام میگذارم.
کارل سندبرگ میگوید: هیچ اتفاقی روی نمیدهد مگر آنکه زمانی رؤیا باشد. من با این نظر کاملاً موافقم و میگویم ذهن تخیل متعلق به خود تو است و آزادانه میتوانید در آنجا هر آنچه را که میخواهید مال خود تصور کنید اما مراقب باشید که رؤیاهایتان در واقعیت به ضررتان تمام نشود. آنقدر غرق رؤیاهایتان نشوید که واقعیتهای زندگی را نبینید، آنقدر در رؤیاهایتان فرونروید که خود را از زندگی کردن در این دنیا منع کنید، ذهن تخیل همانجایی است که میتوانید رؤیا ببافید بیانتها و خالی از ترس است در آنجا میتوانید تصوراتی غیرقابل درک از خود و پیرامونتان داشته باشید میتوانید خود را یک آدم فضایی خطاب کنید که سفینههای بیشماری دارد که با سفینههایش همهٔ سیارات را میگردد و یا حتی میتوانید تصورات معقولی داشته باشید مثلاً خود را رئیس یک شرکت بدانید انسانی ثروتمند، حتی خود را انسانی با صفات پلید و شیطانی بیندیشید؛ و شاید روزی بیاید که همهٔ این تصورات عملی شوند، برای همان است که میگویم مراقب رؤیاهایتان باشید؛ اما هدفها: هدفها اقداماتی و یا خواستههایی است که میخواهید به دسترس شما بیایند همهٔ تلاش و کوششتان را برای رسیدن به اهدافتان صرف میکنید، برنامهریزی میکنید، پول خرج میکنید و با ... شما هدفی را انتخاب میکنید و یا حتی چندین هدف قصد و نیت شما رسیدن به آن هدفها و در نهایت دستیابی به موفقیت است که جزء بایدهای زندگی شما میشوند و برای رسیدن به آنها تمام تلاشتان را میکنید؛ اما توجه فرمایید که هدفهایتان باید معقول باشد، اگر هدفهایی دور از ذهن بشریت را انتخاب کنید نمیگویم که به آن نمیرسید؛ شاید روزی به آن هدف نامعقولتان برسید و شاید هم هرگز؛ اما بسیار سخت و آزاردهنده و اگر روزی به آن هدفهایتان نرسید درمانده و شکستخورده میشوید که اصلاً برای روح و روانتان خوب نیست. علم آنقدر پیشرفت کرده است که در این دنیا دیگر چیزهای غیرقابل دسترس را به ندرت میتوانی پیدا کنی.»
حجم
۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۷ صفحه
حجم
۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۷ صفحه