کتاب معجزه الهی
معرفی کتاب معجزه الهی
کتاب معجزه الهی نوشتهٔ زهرا عسکری و علیرضا نادری فام و ملیحه جوریزی و معظمه ابراهیمی و زری زادشم و فهیمه زارع و هما ایران پور است. انتشارات شاولد این مجموعه داستان کوتاه ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب معجزه الهی
کتاب معجزه الهی که یکی از کتابهای مجموعهٔ کتابهای مشارکتی نویسندگان و شعرای نوقلم و جلد چهاردهم آن است، چند داستان کوتاه از نویسندگان ایرانی را در بر گرفته است. میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب معجزه الهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب معجزه الهی
«فوم کرمی بلندی را روی میز پهن میکنم و از روی الگو آن را میچینم. دانشآموزان هم به تقلید از من، گلبرگهای کوچک را یکییکی برش میزنند. مرحله بعد رنگ کردن حاشیه گلبرگهاست؛ با رنگ ملایم صورتی. میدانم که زیبا خواهد شد. اتو را به برق میزنم و از بچهها میخواهم که به نوبت و با احتیاط، گلبرگها را در کف اتوی داغ بگذارند و سریع تا حرارتش کم نشده، گلبرگ را در گودی کف دستشان قرار دهند تا حالت بگیرد.
کلی ذوق دارند. همه با اشتیاق و شور فراوان، دستورهایم را اجرا میکنند. حالا نوبت چسب حرارتی است. گلبرگها را یکی یکی با چسب گرم روی مغزی پلاستیکی میچسبانم. باید حتماً گلبرگها را یکی در میان چسباند تا واقعی به نظر برسد. بچهها هر مرحله ذوقزدهتر میشوند. انگار در بیابانهای شورهزار لامرد، گل واقعی دیدهاند! دو تا برگ سبز را با نوار گاترین به دور ساقه میپیچم.
انسیه، دختر ریزنقش و لاغر کلاسم، با حسرت و ذوق گلها را نگاه میکند. اکثر بچهها وسایل گلسازی را که هفته قبل گفتم، خریدهاند و همراه من پلهپله گل زیبایشان را خلق کردند و کلی به خودشان بهبه و چهچه گفتند. چند نفر هم بدون وسایل آمده بودند و خیلی خوب از تمام مراحل با چشمهایشان فیلم گرفتند. انسیه دو ماه است که به مدرسه راهنمایی سمیه آمده و کلاس دوم است. در بیشتر درسها میلنگید و علاقهای به مدرسه نداشت. از او خواستم که هر روز مطلب یا داستان بنویسد و سر صف بخواند. استعداد زیادی در نوشتن داشت و از این که جلوی مدیر و بچهها چیزی میخواند و همه برایش دست میزنند خیلی خوشحال میشد.
این مقدمهای برای علاقهمندی او به ادبیات و بعد بقیه درسها شده بود. حالا تمام گلها آماده شدهاند و کلاس پر از گل است. بچهها مدام در کلاس راه میروند و گل خودشان را با بقیه گلها مقایسه میکنند. گل من را که میبیند مظلومانه میگویند: «خانم! میشود گل ما را با گل خودتان عوض کنید؟» نگاهی به آنها انداختم و گفتم: «شما ۲۰ نفرید! با کدامتان عوض کنم که بقیه ناراحت نشوید؟»»
حجم
۳۶۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۳۶۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه