کتاب برنامه ریزی استراتژیک، جهانی سازی و نرخ استثمار
معرفی کتاب برنامه ریزی استراتژیک، جهانی سازی و نرخ استثمار
کتاب برنامه ریزی استراتژیک، جهانی سازی و نرخ استثمار نوشتهٔ آذین حیاتی است و انتشارات نسل روشن آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب برنامه ریزی استراتژیک، جهانی سازی و نرخ استثمار
شاید در نگاه نخست نتوان رابطه مستقیمی بین واژگان برنامهریزی استراتژیک، جهانیسازی و نرخ استثمار برقرار کرد و امکانپذیر نباشد تا تعریف دقیقی از روابط بین این مفاهیم ارائه داد؛ اما در دنیای امروزی پیوندی ریشهای بین این سه مفهوم وجود دارد.
امروزه کتابهای مربوط به برنامهریزی استراتژیک در مقیاس جهانی توسط بسیاری از نویسندگان صاحب نام تدوین و چاپ شده، همچنین در کشورهای مختلف به زبانهای گوناگون ترجمه و منتشر شده است، از طرفی فرآیند جهانیشدن شرکتها، مدیران کسبوکارها را به این باور رسانده که باید از ساختارهای برنامهریزی استراتژیک در سطح جهانی بهرهمند گردند و در این مسیر ایدهها و روشهای متفاوتی که توسط صاحبنظران حوزه کسبوکار ارائه شده مورد آزمون و پیادهسازی در سایر شرکتها قرار گرفتهاست.
در ایران نیز گر چه تا کنون موفق نشدهایم که کسبوکاری در حوزه جهانی؛ همانند شرکتهای تویوتا یا مایکروسافت معرفی کنیم؛ اما ایدههای صاحبان تفکرات استراتژیک جهانی، در مدیریت شرکتهای ایرانی نیز تأثیراتی داشته و البته در این حین مشاوران حوزه کسبوکار بیشترین سود را با فروش خدمات خود در این زمینه بردهاند.
در کتاب برنامه ریزی استراتژیک، جهانی سازی و نرخ استثمار از دریچه دیگری به برنامهریزی استراتژیک و رابطه آن با جهانیسازی و تأثیرات آن بر وضعیت کارگران نگاه میشود.
خواندن کتاب برنامه ریزی استراتژیک، جهانی سازی و نرخ استثمار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب برنامه ریزی استراتژیک، جهانی سازی و نرخ استثمار
«منشأ برنامهریزی به هزاران سال قبل بازمیگردد و میتوان گفت به قدمت فرهنگ و تمدن بشری است. آثار بهجامانده از زندگی بشر نشان میدهد که از نخستین روزهای حضور انسان هوشمند، برنامهریزی ضرورت داشتهاست؛ مثلاً در شکارهای گروهی و نحوه گردآوری ابزار و سازماندهی افراد، مدیریت نخستین را به ابتداییترین نوع برنامهریزی پیوند میدهد.
اما میتوان گفت که با توجه به تاریخ و فرهنگ کهن ایران زمین، ایرانیان از بنیانگذاران تفکر و شیوههای برنامهریزی هستند. آمریکاییها که خود را پیشتاز ارائه نظریههای نوین استراتژیک و برنامهریزیهای مربوطه میدانند، با توجه به تاریخ حدوداً دویست ساله این کشور نمیتوانند جزء بنیانگذاران برنامهریزی استراتژیک معرفی گردند؛ چرا که در این خصوص مستندات بسیار محکمی وجود دارد که پایهگذاری اصول برنامهریزی، ایرانیان بودهاند که شواهد آن نیز تا روزگار کنونی مشهود است. در ادامه به اختصار به سوابق برنامهریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک در ایران میپردازیم.
در فرهنگ مدیریت، ایرانیان را از بنیانگذاران تفکر و شیوههای برنامهریزی میدانند. توجه کوروش هخامنشی به ماهیت برنامهریزی، به ویژه عناصر و مفاهیم «آیندهنگری و پیشبینی»، «تعیین هدف» و «زمانبندی انجام دادن فعالیتها» نسبت به زمان خود بسیار شگفتانگیز است. کوروش عقیده داشت که شبانگاه باید به این فکر بود که صبحگاهان چه کار کنیم و چون روز فرا رسد باید به این اندیشه باشیم که شب را چگونه به صبح آوریم. علاوه بر نظریات کوروش مبنی بر ضرورت طرحریزی، تقسیم کار بر مبنای تخصص و مشخص بودن فرمانها، نام او به عنوان یکی از نخستین صاحبنظران تکامل مدیریت ثبت شدهاست.
از نظر «پیتر دراکر» پدر مدیریت نوین، رهبری؛ یعنی «گسترش افق دید پیرو، بر کشیدن و بالا بردن عملکرد او و ساختن شخصیت فراسوی محدودیتهایش»، با واکاوی این جملات ریشه آنها را در گفته کوروش مییابیم که میگوید: «رهبری؛ یعنی رساندن افراد به اوج شایستگی». در واقع، آنجا که جهانبینی سوسیالیستی و سرمایهداری، مدیریت و رهبری را در تنگنا قرار میدهند کوروش به زیبایی این دو دیدگاه را به آشتی فرامیخواند و تعریف خود را از رهبری این گونه بیان میکند: «این بود وظیفه بزرگ من. خلق انگیزه برای دستیابی به اهداف والا در کنار رسیدن به اهداف فردی». (گزنفون، ۱۲۹۰)
همچنین برنامهریزی استراتژیک برای انجام پروژههای بسیار بزرگ در زمان داریوش اول هخامنشی نیز کاملاً مشهود است. در واقع، میتوان گفت که نظام مدیریت و تفکر استراتژیک در زمان داریوش اول، با نظامهای امروزی تفاوت چندانی ندارد. در نظام هخامنشی عصر داریوش اول، مکانیابی فعالیتها، طراحی و جانمایی فعالیتها، فازبندی و زمانبندی، تهیه برنامه نهایی اجرای طرحها، شناسایی فعالیتها و منابع مورد نیاز، تخصیص منابع به فعالیتها و تعریف گردش کار به طور کامل انجام میشدهاست.
در این نظام اداری، تعریف دقیق دستمزدها، مزایای کارکنان و نظام کنترل هزینه وجود داشتهاست. بر اساس الواح گلی بهدستآمده از خزانه تخت جمشید، شغلی به نام کارمند پیگیری تأمین مواد وجود داشته که دستمزد آن نیز در اسناد مالی مشخص شدهاست.
با وجود این نظام اداری مستحکم و تفکر برنامهریزی استراتژیک، داریوش اول توانست پروژههای بسیار بزرگی را پیادهسازی کند؛ از جمله ساخت بناهای بسیار عظیم، حفاری کانال سوئز، ساخت سد، سیستم نظامی منظم، احداث جاده بینالمللی به مسافت ۳۰۰۰ کیلومتر در سراسر قلمرو ایران زمین و ... .
به واقع بدون برنامهریزی و پیشبینی اهداف نمیتوانست بر قلمرو حکومتی که شامل ۲۴ کشور کنونی است حکمرانی کند. همچنین باید اشاره کرد که علت علاقه متخصصین غربی به دوره هخامنشی این است، که یونانیها این اجازه و امکان تعمق در نمونههای اداری، تشکیلاتی و اقتصادی این دوره را داشتند که با کندوکاو و الگوبرداری از ساختار حکومتی نوین امپراطوری پارس بهره ببرند، همچنین در این مسیر چه بسیار ایدهها و نظریههایی که از نظام پویای ایران باستان توسط غربیها کپیبرداری شد.
حال که در اینجا از یونانیان نام برده شد باید اشاره کنیم، که از لحاظ ریشهشناختی، واژه راهبرد «استراتژی/ strategy» مشتق از کلمه یونانی «استراتگوس» و مرکب از دو لغت «استراتوس»؛ یعنی قشون و آگاگس؛ یعنی فرمانده و راهنما است. یونانیان به برنامههای نظامی خود در برابر دشمن استراتژوم میگفتند.»
حجم
۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه