کتاب پرسه
معرفی کتاب پرسه
کتاب پرسه سرودهٔ مامک قدوسی است. انتشارات نظری این مجموعه غزل را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب پرسه
کتاب پرسه حاوی مجموعهای از غزلهای یک شاعر معاصر ایرانی است. غَزَل در ادبیات فارسی به قالبی از شعر سنتی گفته میشود. در قالب غزل که معمولاً بین ۵ تا ۱۲ بیت متحدالوزن دارد، مصراع اول با مصراعهای زوج همقافیه است. در شعر فارسی، استفاده از اصطلاح غزل، سابقهٔ دیرینهای دارد. به گفتهٔ «سیروس شمیسا» قدما، غالباً غزل را در معنای شعری عاشقانه و ملحون (توأم با موسیقی) به کار میبردهاند. ممکن است قالب چنین اشعاری، قطعه، رباعی یا چند بیت از یک قصیده (همان که امروزه تغزل گفته میشود) بوده باشد. یکی از ویژگیهای غزل، استفاده از ردیف است. ردیفْ یک کلمهٔ مستقل، یک عبارت یا یک پسوند است که عیناً پس از قافیه تکرار میشود. بهکارگیری ردیفْ اختیاری است، اما کاربرد آن در غزل بسیار رایج است؛ چون بیتهای غزل معمولاً ارتباط معنایی مستحکمی با هم ندارند و ردیف، بهنحوی انسجام بیشتری در غزل ایجاد میکند.
شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
خواندن کتاب پرسه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران و قالب غزل پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب پرسه
«"وَهم"
من امشب شاعری تلخم ندارم نغمه خاموشم
اسیرِ یادها هستم نشد چیزی فراموشم
من امشب باز هم مستم، به رسمِ عشق، دیوانه
تمام غصهها، ساقی، غزل را تلخ مینوشم
خیال دیگری در سر، صدایش میکند غوغا
من از هاهوی بازیها ندارد خستگی گوشم
مرا آغوشِ آسایش، مرا دستانِ خوشبختی
هنوز این وَهم را دارم که میگیرد در آغوشم
هنوز این وَهم را دارم که خواهد آمد آن روزی
کلاه زندگی بر سر، حریرِ عشق میپوشم»
*
«"بیفصل"
حال دیگر در دلِ من، تاب و تب جایی ندارد
دیگر آن دلواپسیها هیچ معنایی ندارد
حال دیگر هر فریبی، خواب باور را نبیند
دیگر این ناباوریها هیچ همتایی ندارد
حال، تکرارِ تحمل، دردها را خسته کرده
زخم از بیمرهمیها هیچ پروایی ندارد
من کویری سوزناکم چون که باران دیر کرده
هیچ فصلی در خیالم باغ زیبایی ندارد
راهِ خود را گم نکرده هیچکس با من بماند
این چنین بیهمنفس را هیچ تنهایی ندارد»
حجم
۵۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۵۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه