کتاب روایت ها و حکایت های شیرین تربیتی
معرفی کتاب روایت ها و حکایت های شیرین تربیتی
کتاب روایت ها و حکایت های شیرین تربیتی نوشتهٔ علیرضا احمدیان و محبوبه کیامرثی در انتشارات پادینا منتشر شده است.
درباره کتاب روایت ها و حکایت های شیرین تربیتی
زبان بیان داستان، تمثیل، حکایت و عبارت استعاری، زبانی است که سعی میکند تا جهت اصلاح و ایجاد فضای درمانبخش برای مخاطب با شیوهٔ سیستمی به پالایش ذهنی و رفتاری او بپردازد. استعارات نهفته در حکایتهای تخصصی اصلاح رفتار بهصورت یک عنصر متعالی خارجی وارد حوزهٔ ذهنی (شناختی) افراد شده و بسیار کارآمدتر و قابلدسترستر از کلام خام درمانی یک رواندرمانگر عمل میکند و در حوزهٔ ذهنی (شناختی) نیمه هشیار و هشیار افراد بسیار تأثیر میگذارد.
کتاب روایت ها و حکایت های شیرین تربیتی با داستانهای اخلاقی و آموزشی سعی دارد خواننده را به سمت تعالی هدایت کند.
خواندن کتاب روایت ها و حکایت های شیرین تربیتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای آموزنده پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روایت ها و حکایت های شیرین تربیتی
«آیتالله سید محمد حسینی همدانی- صاحب تفسیر انوار درخشان- میفرمود: در مدرسهٔ قوام حجره داشتم. مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشهٔ از مدرسه، حجرهٔ کوچی اختیار کرده و من از این کار تعجّب کردم. بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، برای تهجد و عبادت آسودگی خیال نداشتند. در طول دوران تحصیل در مدرسهٔ قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذراند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد. در این مدت حالات و جریاناتی از ایشان دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و کمپانی در کس دیگر ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که از نزدیک در درس آنها یا کنار آنان تحصیل میکردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصمت مییافتم. او از دادن پاسخ نیز طفره میرفت و گاهی احساس میکردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا این که تصادفاً به نکتهای برخوردم که بسیار توجهم را جلب کرد و آن هم آن بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود! از استاد پرسیدم: علت چیست؟ ایشان مدتها پاسخم را نداد. بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که جهت تعلیم میپرسم و قصد دیگری ندارم، باز به من چیزی نفرمود تا این که روزی در جلسه خلوتی فرمودند: آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر و سلوک، سختیهای فراوانی را باید تحمّل کرد و از مطالب زیادی باید گذشت؛ آقا سید محمد! من در آغاز راه در دوران جوانی برای این که جلوی افسارگسیختگی زبانم را بگیرم، بیست و شش سال ریگ در دهان گذاشتم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم! اینها ثمرات آن دوران است. »
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه