کتاب پدر پولدار، پدر بی پول

خلاصه‌کتاب پدر پولدار، پدر بی پول نوشتهٔ رابرت کیوساکی و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. آنچه پولدارها به فرزندانشان می‌آموزند را در این کتاب می‌خوانید.

درباره خلاصه‌کتاب پدر پولدار، پدر بی پول

ثروت و فقر بازتاب دو عملکرد متفاوت است.

رابرت تورو کیوساکی با نوشتن کتابِ «پدر پولدار، پدر بی‌پول» تحولی عظیم در زمینهٔ کسب درآمد و ثروت‌آفرینی ایجاد کرد. این کتاب به زبان‌های متعددی ترجمه شده و در بین کتا‌ب‌هایی با این محتوا توانسته رتبه اول را به ‌دست بیاورد. خلاصه کتاب «پدر پولدار، پدر بی‌پول» داستان کودکی است که با دو پدر، بزرگ می‌شود؛ یکی پولدار که پدر دوستش است و دیگری فقیر که پدر واقعی خودش است.

او در این کتاب به بررسی دو فلسفه و عملکرد افراد نسبت به دارایی و منابع مالی‌شان پرداخته است. در واقع به خاطر وجود این دو فلسفه متفاوت است که از یک مرد، پدری پولدار و از دیگری پدری فقیر خلق می‌شود. با خواندن این کتاب خواهید فهمید که چگونه می‌توانید بر دارایی‌ خود مسلط شده و آن ‌را به خدمت خود درآورید.

آیا مدارس و دانشگاه‌ها واقعاً افراد را برای زندگی در دنیای واقعی آماده ‌می‌کنند؟ اگر چنین است چرا تعداد افراد بیکار در جامعه تا این حد زیاد است؟ چگونه می‌توانیم به فرزندان خود بیاموزیم که پول درآورند؟ مردم در جامعه فقط یاد گرفته‌اند که برای پول کار کنند، اما هیچکدام از آن‌ها نمی‌دانند چه کاری انجام‌ دهند تا پول برای آن‌ها کار کند.

خواندن خلاصه‌کتاب پدر پولدار، پدر بی پول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند رازهای ثروتمندشدن را بیاموزند و به فرزندشان هم یاد دهند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از خلاصه‌کتاب پدر پولدار، پدر بی پول

«وقتی صحبت از پول می‌شود، همه ما احساساتی نظیر طمع و ترس را درون خود تجربه می‌کنیم؛ اما ترس و طمع دقیقاً چه هستند؟

اگر پول داشته باشید، روی تمام چیزهای جدیدی که می‌توانید بخرید، تمرکز خواهید کرد (این همان طمع است) و اگر پول نداشته باشید، نگران این هستید که هیچ وقت به اندازه کافی به آن دست پیدا نکنید (که معادل ترس است).

به عنوان مثال تصور کنید به تازگی ارتقای شغلی یافته‌اید و مبلغ دریافتی‌تان به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. اکنون با این حقوق می‌توانید روی سهام یا اوراق قرضه سرمایه‌گذاری کنید و در آینده سود بیشتری به دست آورید. همچنین این انتخاب را خواهید داشت که چیزهای جدیدی مانند خودرو یا خانه جدید بخرید.

اگر جزو آن دسته افرادی باشید که هیچ کنترلی بر اوضاع مالی خود ندارند، در این مرحله اجازه خواهید داد احساساتتان کنترل شما را به دست گرفته و شما را به یک مقصد نامعلوم سوق دهند. همانطور که می‌دانید، تصمیم‌گیری بر مبنای احساسات عاقبت خوشایندی ندارد و اگر این تصمیم‌گیری‌های احساسی در مورد مقوله‌ای به نام پول باشد، باید با سرمایه خود خداحافظی کنید.

ترس از خطرها و مشکلات احتمالی یکی از دلایلی است که مانع از ریسک کردن شما در بازار می‌شود. شما سرمایه‌گذاری نمی‌کنید؛ چون ترسِ از دست دادن پول آنقدر قوی است که دست و دلتان را برای سرمایه‌گذاری و ریسک کردن می‌لرزاند. با وجود اینکه چنین سرمایه‌گذاری‌هایی می‌تواند در طول زمان برای شما سودآور باشد، اما ترس دست‌وپایتان را می‌بندد. از طرفی حسی دیگر به سراغتان می‌آید که کاملاً مخالف این دیدگاه است؛ طمع وادارتان می‌کند که برای داشتن زندگی بهتر، این پول اضافی را خرج کنید.»