کتاب هفت قانون معنوی موفقیت

خلاصه‌کتاب هفت قانون معنوی موفقیت نوشتهٔ دیپاک چوپرا و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. هفت اصل معنوی برای موفقیت در زندگی در این کتاب آمده است.

درباره خلاصه‌کتاب هفت قانون معنوی موفقیت

چگونه با اتصال به جهان هستی و منبع نامحدود انرژی، تمام خواسته‌هایتان را محقق کنید؟

موفقیت تعاریف متعددی برای افراد مختلف دارد، اما در هر صورت همه ما به دنبالش هستیم. مهم نیست که آرزوی شما یافتن شریکی مناسب باشد و یا خرید یک اتومبیل گران‌قیمت؛ چراکه همه ما برای رسیدن به یک هدف واحد، شبانه‌روز در حال تلاش هستیم. آن هدف واحد چیزی جز موفقیت نیست. با این‌ حال، هر کدام از ما مسیرهای متفاوتی را برای تحقق اهدافمان در پیش می‌گیریم. ما مسیرهایی را طی می‌کنیم که گاهی ما را به اهدافمان می‌رسانند و گاهی ما را به نقطه آغاز بازمی‌گردانند. متأسفانه عده‌ای از افراد حتی پس از رسیدن به اهدافشان نیز راضی و خشنود نیستند و این با مفهوم موفقیت در تضاد است.

دیپاک چوپرا نویسندهٔ کتاب «هفت قانون معنوی موفقیت» بر این باور است که اغلب ما هیچ شناختی از قوانین موجود در هستی نداریم و به همین دلیل حتی پس از رسیدن به رؤیاهایمان نیز رنج می‌کشیم.

آنچه مسلم است همه ما جویای آرامش و امنیت بیشتر در زندگی‌مان هستیم. برای برخی افراد امنیت با شریکی عاطفی و برای عده‌ای دیگر با رفاه مالی تعریف می‌شود. با این وجود آنچه همه ما روی آن اتفاق نظر داریم، داشتن امنیت و آرامش بیشتر است؛ هرچند ممکن است تعاریف ما از امنیت و آرامش با یکدیگر متفاوت باشد. رسیدن به امنیت و آرامش برای ما نوعی موفقیت بزرگ است که برای تحقق آن دست از پا نمی‌شناسیم. نویسنده معتقد است که با استفاده از قوانین معنوی حاکم بر جهان هستی می‌توانید به موفقیتی که انتظارش را دارید، برسید. وی شرط دستیابی به اهداف مختلف را پیوند با جهان هستی و معنویات می‌داند.

موفقیت از نظر نویسنده این کتاب منوط به هفت قانون معنوی است که مفاهیم آن پیرامون چگونگی ارتباط شما با انرژی موجود در عالم هستی تعریف می‌شود. صرف ‌نظر از اینکه موفقیت را در چه حوزه‌ای دنبال می‌کنیم، مواردی وجود دارد که باید در تحقق اهداف به آن توجه کرد. در این کتاب با این مفاهیم معنوی و ارزشمند بیشتر آشنا خواهید شد.

خواندن خلاصه‌کتاب هفت قانون معنوی موفقیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند به موفقیت واقعی دست پیدا کنند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از خلاصه‌کتاب هفت قانون معنوی موفقیت

«اکثر ما وقت زیادی را صرف نگرانی در مورد موضوعات مختلف می‌کنیم. ممکن است فردی از اینکه نتوانسته شریک عاطفی خود را پیدا کند، از تنهایی خود کلافه و مضطرب شود. با این حال حتی اگر این فرد با شخصی آشنا شود، باز هم نگرانی‌ها و افکار منفی دست از سر او بر نخواهد داشت و در شرایط جدید، نگرانی‌های جدیدی فکر و ذهنش را درگیر خواهد کرد. او که تا دیروز از نبود شریک عشقی رنج می‌برد، اکنون درگیر مسائلی می‌شود که در هر رابطه‌ای وجود دارد. ممکن است به خاطر محدود شدن آزادی عمل و یا مشاجراتی که با معشوقش داشته است، احساس بدی پیدا کند. بنابراین اگر قرار باشد راجع به هر اتفاقی نگران و مضطرب شویم، باید تا آخر عمرمان در دل‌آزردگی و اندوه زندگی کنیم.

در قدم اول باید بپذیریم که ما نمی‌توانیم همه چیز را مطابق میل خود تغییر دهیم؛ بلکه اگر به جای تقلا و مبارزه شرایطی را که در آن قرار داریم بپذیریم، انرژی و وقتمان را بهتر مدیریت خواهیم کرد. برای مثال تصور کنید با شخصی همخانه شده‌اید که بعد از مدتی یکسری رفتارهای آزاردهنده از او سر می‌زند. شما شرایط این را که بتوانید از او جدا شده و خانه دیگری اجاره کنید، ندارید و جابجایی شما به مکانی دیگر مستلزم هزینه و وقت زیادی است. بنابراین دو انتخاب دارید؛ می‌توانید از همان ساعات اولیه روز بر سر هر موضوعی با او مشاجره کنید و یا همه چیز را به حال خود رها کرده و همخانه‌تان را همانطور که هست، بپذیرید.

اگر دیدگاه خود را راجع به افراد ناسازگار تغییر دهید، راحت‌تر می‌توانید با آن‌ها کنار بیایید. اگر در خودتان این باور را ایجاد کنید که زندگی در پس هر اتفاق، به دنبال آموختن درسی بزرگ به انسان است، قطعاً قدرت انطباق بیشتری در برابر شرایط ناگوار و آزاردهنده پیدا خواهید کرد. ممکن است همخانه‌تان مدام بر سر موضوعاتی مانند اینکه چرا کفشتان را در جای درست نمی‌گذارید یا نوبت درست کردن غذا را رعایت نمی‌کنید، با شما بگومگو کند. به جای اینکه او را یک فرد بهانه‌گیر و غیر قابل تحمل توصیف کنید، به دنبال درسی باشید که قرار است از این موقعیت بیاموزید. شاید لازم باشد نظم بیشتری وارد زندگی‌تان کنید و یا توانایی سازگاری با افرادی را که شبیه به شما نیستند، بیاموزید.

به خاطر داشته باشید که دنیای پیرامون ما در اوج بی‌نظمی، دارای نظم است؛ بدین معنا که هر اتفاقی هرچند ناخوشایند و نامربوط، قصد رساندن پیامی مهم به ما را دارد.

انسان‌های پیرامون ما بی‌هدف و از روی تصادف وارد زندگی‌مان نشده‌اند؛ همه آن‌ها در مسیر نظمی یکپارچه و مطابق با نیروی بیکران هستی در حال تعامل با ما هستند. همانطور که توالی شب و روز در مسیر نظم الهی و قوانین طبیعت قرن‌هاست که تکرار می‌شود، ما انسان‌ها نیز بی‌هدف در مسیر زندگی با یکدیگر مواجه نمی‌شویم. بنابراین پذیرفتن برخی موضوعات ما را وارد آگاهی بزرگ‌تری خواهد کرد که در مسیر رشد و تکامل ماست.

آیا تا به حال پای صحبت گیاهخواران و افرادی که همه‌چیزخوار هستند، نشسته‌اید؟ بعد از ساعت‌ها بحث و استدلال طولانی، هیچ یک از دو طرف از موضع خود عقب‌نشینی نمی‌کنند و با همه توان خود سعی در متقاعد کردن شخص مقابلشان دارند.

این نوع بحث‌ها و استدلال‌های طولانی باعث می‌شود انرژی و وقتتان بیش از اندازه صرف موضوعاتی شود که هیچ نتیجه‌ای به دنبال ندارد. اگر دیگران را با عقایدی که دارند بپذیرید، آنگاه ذهنتان را برای شنیدن نظرات دیگران آماده‌تر خواهید کرد. این انعطاف‌پذیری باعث می‌شود که موضوعات مختلف را از دریچه نگاه دیگران هم ببینید و به جهان‌بینی خود بیفزایید.

وقتی در مقابل مواضع دیگران به دفاع از خود و عقایدتان نپردازید، زمینه یک گفتگوی سالم و برنده – برنده را ایجاد خواهید کرد. با این طرز فکر هرگز از دیگران به خاطر عقاید مخالفی که با شما دارند، خشمگین نخواهید شد.

سرسختی و تعصب روی عقاید و دیدگاه‌هایتان باعث می‌شود نتوانید با دیگران تعامل درستی داشته باشید. در عوض، انعطاف‌پذیری و شنوا بودن در برابر دیدگاه‌های مختلف به جهان‌بینی‌تان وسعت بیشتری داده و شما را با کل جهان در هماهنگی کامل قرار می‌دهد. با چنین دیدگاهی هیچ جایی برای تعصب و مبارزه برای تأیید دیگران وجود ندارد. باز هم این شما هستید که همچون یک ناظر بی‌طرف به انسان‌ها و عقایدشان گوش می‌دهید و ارتباطات انسانی خود را حفظ می‌کنید.»