کتاب از عرش به فرش

خلاصه‌کتاب از عرش به فرش نوشتهٔ جیمز کالینز و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. این کتاب به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا برخی شرکت‌ها موفق نیستند؟

درباره خلاصه‌کتاب از عرش به فرش

چگونه شرکت‌ها می‌توانند از بحران و احتمال سقوط بگریزند؟!

آیا تا ‌به‌ حال به این فکر کرده‌اید که چرا سرانجام بعضی از شرکت‌های قدرتمند، در عین عظمت و شهرتشان، به شکست منتهی می‌شود؛ علی‌رغم اینکه در ابتدا آن‌قدر پرقدرت عمل کرده‌اند که هیچ‌کس تصور چنین پایانی را برایشان نداشت. چرا برندهایی که تا همین دیروز در هر جایی دیده می‌شدند، به یکباره ناپدید می‌شوند؟ نوکیا و شرکت تولید محصولات عکاسی کُداک را به یاد آورید، چه بلایی سر آن‌ها آمده است؟

واقعیت این است که شرکت‌ها فارغ از اینکه چقدر بزرگ و قدرتمند هستند، همواره در معرض سقوط و ورشکستگی قرار دارند. هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر شرکتی در اوج قرار داشت، برای همیشه در همان نقطه باقی بماند. بانک آمریکا نمونه‌ای از این موضوع است. در سال ۱۹۸۰ میلادی کسی فکر نمی‌کرد که فقط در عرض هشت سال، این بانک قدرتمند که مدعی بود از موفق‌ترین شرکت‌های جهان است، سقوط کند و از این افول به عنوان بزرگ‌ترین نابودی در طول تاریخ بانکداری آمریکا یاد شود. بنابراین هیچ شرکتی از سقوط و فروپاشی ناگهانی و یا تدریجی در امان نیست.

کالینز در کتابِ «از عرش به فرش» ابتدا توضیح می‌دهد که چرا بعضی از کسب‌و‌کارها با وجود موفقیت و شهرت همه‌گیر، به ناگاه دچار شکست می‌شوند. او علت این شکست‌ها را نه تغییرات محیطی و یا بدشانسی، بلکه رهبرانی می‌داند که شرکت را در جهتی نادرست به حرکت در آورده و با سوء مدیریت، بحران‌های شرکت را تشدید می‌کنند.

کالینز سپس راه‌حلی را پیشنهاد می‌کند. او معتقد است رهبران می‌توانند راه مقابله با این سقوط را بیاموزند تا اگر خود را در حال زوال یافتند، روند آن را تغییر داده و معکوس کنند. نتایج پروژه‌ٔ تحقیقاتی او به شناسایی پنج مرحله‌ی گام به گام روند زوال شرکت‌ها انجامیده است. با شناخت و درک این مراحل، رهبران می‌توانند به طور قابل ملاحظه‌ای احتمال سقوطشان را کاهش دهند.

خواندن خلاصه‌کتاب از عرش به فرش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به متخصصان و پژوهشگران حوزهٔ مدیریت و کسب‌وکار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از خلاصه‌کتاب از عرش به فرش

«اگر شرکت‌ها به دنبال سطوح ناپایداری از نوآوری و رشد باشند، ممکن است تمرکز خود را از دست بدهند. پیشرویِ بدون نظم دومین مرحله از مراحل سقوط شرکت‌هاست. به نظر شما چرا شرکت‌های موفق شکست می‌خورند؟ آیا به خاطر تنبلی است؟

حقیقت این است که اکثر این شرکت‌ها به خاطر دلیلی دچار سقوط می‌شوند که دقیقاً مقابل شکست است؛ آن‌ها تلاش می‌کنند تا بیش از اندازه نوآور و خلاق باشند و خیلی سریع رشد کنند. زمانی که شرکت‌ها برای رسیدن به موفقیت، اقدام به نوآوری‌هایی می‌کنند که پیروزی‌های سطحی و زودگذری به دنبال دارد، از نقطه دیگری آسیب خواهند دید. آن‌ها با اینگونه اقدامات به قدری سرگرم نوآوری‌های سطحی و کم‌دوام می‌شوند که فرصت انجام کارهایی را که قبلاً در آن موفق بوده‌اند، پیدا نمی‌کنند. این شرکت‌ها در حالی که اقدام به نوآوری‌های سطحی می‌کنند، از پس هزینه‌های خود برنمی‌آیند و از سرمایه‌گذاری‌های بزرگ و سودده نیز غافل می‌شوند. بنابراین اگر شرکتی اصول خود را فراموش کرد، هیچگاه موفق نخواهد شد.

تولید کننده لوازم خانگی رابرمِید مثال خوبی از این قضیه است. با اینکه این شرکت زمانی در نشریه فورچون۵ به عنوان یکی از شرکت‌های برتر و تحسین شدهٔ آمریکا انتخاب شد، اعتبار و شهرتش دوام چندانی نداشت و در نهایت سرنگون شد. رابرمید به خاطر سطوح بالای نوآوری در مجله فورچون تحسین شده بود. با این حال شرکت قصد داشت که این سطوح را با هدف دستیابی به نرخ «هر روز، یک محصول جدید» افزایش دهد. این استراتژی باعث شد آن‌ها در کمتر از ۳ سال نزدیک به هزار محصول جدید تولید کنند!

البته تمام این نوآوری‌ها هزینه‌ای را به همراه داشت. در نتیجهٔ پافشاری رابرمید برای ارائه محصولاتی جدید، این شرکت کنترل هزینه‌هایش را از دست داد و دائماً در تأمین سفارش‌های خود شکست می‌خورد. بالاخره فقدان نظم و انضباط، نوآوری‌های آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار داد و باعث شد که این شرکت سقوطی سریع را تجربه کند. در نهایت رابرمید توسط یکی از رقبا خریداری شد.»