دانلود و خرید کتاب آفتابگردان من باش فرشته نجف زاده قبادی
تصویر جلد کتاب آفتابگردان من باش

کتاب آفتابگردان من باش

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آفتابگردان من باش

کتاب آفتابگردان من باش نوشتهٔ فرشته نجف‌زاده قبادی و ویراستهٔ زهرا ابراهیمی‌مقدم است که انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.

دربارهٔ کتاب آفتابگردان من باش

فرشته نجف‌زاده قبادی در این اثر ۶۱ شعر را در قالب نو ارائه داده است. اشعار او ترکیبی از موضوعات عاشقانه و اجتماعی است. او در آخرین شعر این کتاب به زلزلۀ سرپل ذهاب در استان کرمانشاه پرداخته است.

عنوان بعضی از اشعار عبارتند از: 

آتش و عشق، آرامش نخستین، از خاطرت رفتم، از من مرنج، از یادم نمی‌روی، اسارت، آغوش تو، آفتابگردان من باش، اندوه تلخ، انسان نو، انقلاب، ستاره‌ها، ایستادن، باش، بال‌های من، بالین اندوه، مرا ببخش، به دنیا می‌آییم، به من نگاه کن، بهانه، پاییز، پرواز، پشت میله‌ها، تازه‌وارد، تنهایی، چرای بزرگ، حقیقت، خندۀ شیطان، خویش می‌آزارم، در چشم من، دروغ و...

خواندن کتاب آفتابگردان من باش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به شعر فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آفتابگردان من باش

«از تو که می‌نویسم

کلمات جان می‌گیرند

می‌لغزند

می‌رقصند

چون شعله‌های رقصندهٔ آتش

در آغوش باد

و صفحه

پر از نور و آتش و عشق می‌شود

و من در این آتش

عاشقانه می‌سوزم

و باز

از خاکستر خویش

متولد می‌شوم

تا دوباره عاشقی کنم.


گم کرده‌ام

تو را

لابه‌لای واژه‌ها

در سکوت سنگ‌فرش پیاده‌روها

و غروبی ابری

با دلم تنها

قدم می‌زنم

میان خلوت خاطره‌ها

میان واژه‌های کهنهٔ غبارآلود،

دنبال نشانه‌ای از

آرامش گم‌گشتهٔ دیروز

چشم در چشم آسمان

می‌بارم

و با تمام دلم

آرزو می‌کنم

آرامش نخستین را


گه با شتاب

گاه آرام

با روزها روانم

من به‌دنبال تو سرگردانم

و تو در تک‌تک سلول تنم پنهانی

گاه می‌اندیشم

تا چه حد تنهایم

نه

تو با من هستی

خونی که به رگ‌های تنم می‌مانی

بی تو بی‌مفهوم‌ترین شعر جهانم

جز تو نشناسم کس را

تو تفسیر من و روح و تن و جسم و روانم

باز دل را

سفری دور جهان مهمان کن

دست پروازم گیر

من و دل را

در انوار خودت پنهان کن

هوس غرق شدن در تو به سر دارم باز

باز از روح خودت به من بِدَم چون آغاز

گه با شتابم از پی‌ات

گه آرام

دلم آغوش تو را خواهد باز.


ببخش مرا

که بی‌اجازه در دستانت

گهواره‌ای ساخته‌ام

برای بی‌کسی‌هایم

و هرگاه دلم می‌گیرد

از اندوه زمین،

با لای لای آسمان

و سرود ستارگان

به باد می‌دهم اندوهم را

از لابه‌لای انگشتانت

تماشا کرده‌ام بارها

ریزش باران نور را

نگاه می‌کنم در دستانت،

زمین را

چقدر کوچک است و حقیر

در خیالم

با دستمالی از تکه‌های ابر

پاک می‌کنم چهره‌اش را

از غبار

و چقدر شفاف می‌شود

چهره‌های رو به آسمان

و دست‌هایی که می‌گیرند

دست نیازی

ببخش مرا

که فقط گاهی

زمان دل‌تنگی


به من نگاه کن

در من دختری‌ست

با موهای بلند

که مادرم با کش موی طلایی

سفت و محکم بسته است

در چشم‌های روشنم

دنیایی از ناگفته‌ها

با هر بار پلک زدن

فرو می‌ریزد

و باز از نو

ساخته می‌شود

مرا ببین

من همان دختر کوچک دیروزم

که قلبم

به سبک‌بالی یک پر

واژه‌ها را با شعر

در هم می‌آمیزد

و تاج گلی درخشان

برای تو می‌سازد

گاهی

فقط کمی

به من نگاه کن.»

کاربر 8542097
۱۴۰۳/۰۱/۱۵

عالی

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۹ صفحه

حجم

۵۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۹ صفحه

قیمت:
۲۲,۵۰۰
تومان