کتاب کاربرد هوش هیجانی
معرفی کتاب کاربرد هوش هیجانی
کتاب کاربرد هوش هیجانی نوشتهٔ کامرون لاوز است و با ترجمهٔ علیرضا صدرایی و مریم اثنی عشری در نشر برگ و باد منتشر شده است.
درباره کتاب کاربرد هوش هیجانی
کتاب کاربرد هوش هیجانی به کنترل هوش هیجانی کمک میکند. شما را همراهی میکند که جای اینکه هیجاناتتان بر شما مسلط شوند و طوری واکنش نشان دهید که بعداً پشیمان شوید، بتوانید احساسات و هیجانتان را کنترل کنید.
زمانی که درک خوبی از چرایی هوش هیجانی داشته باشید، میتوانید سراغ گامهای بعدی جهت رشد و ارتقای هوش هیجانی بروید. در این کتاب به این نکته پرداخته خواهد شد که چگونه هیجانات خود را مشاهده و ابراز کنید، چگونه خودآگاهی خود را افزایش دهید و اینکه چگونه این هوش هیجانی تازه کشف شده را در محل کار و روابط اجتماعی خود به کار ببرید.
ارتقای هوش هیجانی مستلزم زمان زیادی است و حتی باعث نااُمیدی میشود، چرا که این امر که ناگهان اتفاق نمیافتد. اما با تلاش، پشتکار و فداکاری، سریعتر از آنچه تصورش را بکنید میتوانید به نتیجهٔ فوقالعادهای دستیابید. حتماً این کتاب راهنما را بخوانید تا تمام چیزهایی را که برای بهبود هوش هیجانی نیاز دارید، بیاموزید.
خواندن کتاب کاربرد هوش هیجانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به بهبود هوش هیجانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کاربرد هوش هیجانی
«صرفنظر از نقشی که در زندگی دارید، مطمئناً توانایی کنترل و ابراز صحیح هیجانات نقشی حیاتی در زندگیتان ایفا میکند. همچنین شما باید قادر به درک و تفسیر هیجانات اطرافیان و ارائهٔ پاسخ مناسب به آنها باشید. تصور کنید چه اتفاقی میافتاد اگر نمیتوانستید تشخیص دهید که دوستتان ناراحت است یا یکی از همکاران از دستتان عصبانی است؟ وقتی بتوانید علاوه بر ابراز و کنترل هیجانات خود، احساسات دیگران را نیز درک و تفسیر کنید، میتوان گفت شما دارای هوش هیجانی هستید.
به بیان سادهتر، هوش هیجانی به توانایی شما در زمینهٔ درک، کنترل و ارزیابی هیجانات اشاره دارد، چه احساسات خودتان باشد یا شخصی دیگر. برخی افراد هوش هیجانی بالایی دارند و قادرند هیجانات خود را در بسیاری از شرایط کنترل کنند و در عین حال به احساسات اطرافیان خود پاسخ دهند. از طرفی دیگر، بعضی افراد هوش هیجانی پایینی دارند. چنین کسانی تقریباً بر سر هر مسألهای آشفته و عصبانی میشوند و به سختی میتوانند عواطف دیگران را درک کنند.
بیایید تفاوت بین فردی را که دارای هوش هیجانی بالایی است با کسی که هوش هیجانی پایینی دارد بررسی کنیم. نفر اول زندگی را آنطور که اتفاق میافتد در نظر میگیرد و وقتی همه چیز بد و اشتباه پیش میرود، اوضاع را اینطور ارزیابی میکند که خارج از کنترل اوست، نه اینکه آن را به عنوان بلا و مصیبتی غیرقابل جبران تعبیر کند. این افراد به ندرت ناراحت و غمگین میشوند، مخصوصاً بر سر موضوعات کوچک!؟ آنها زمان مناسب ابراز احساسات و هیجانات خود را میدانند.
چنین شخصی دقیق به احساسات دیگران پاسخ میدهد. وقتی یکی از همکارانش داد و فریاد میکند، او واکنش پرخاشگرانه نشان نمیدهد، بلکه متوجه میشود موضوعی هست که همکارش را واقعاً اذیت کرده است. در نتیجه سعی میکند با خونسردی و آرامش آن مشکل را حل کند. هر گاه یکی از دوستانش روز بدی را گذرانده باشد با او صحبت میکند و کمکش مینماید تا احساس بهتری داشتهباشد.
حال بیایید به شخصی که هوش هیجانی پایینی دارد نگاهی بیاندازیم. این فرد به سختی میتواند احساساتش را کنترل کند و وقتی از چیزی ناراحت میشود، به دیگران پرخاش و تندی میکند (خواه تقصیر آن شخص باشد یانه)، بهراحتی گریه میکند و ممکن است مضطرب باشد. اغلب تصور میکند دنیا سر ناسازگاری با او دارد و مسائل کوچک و بیاهمیت، او را تا سرحد انفجار عصبانی و ناراحت میکند.
وقتی نوبت به درک و فهم دیگران میرسد، قادر به این امر نیست. او هیجانات دوستانش را نادیده میگیرد و فقط بر اساس تأثیر رویدادها بر خودش، آنها را پردازش میکند. وقتی شخص دیگری از دست او عصبانی میشود، فکر میکند با او غیرمنصفانه رفتار شدهاست، جهان با او مخالف است و هیچ کس او را درک نمیکند (خودبین و خودخواه است).»
حجم
۱۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۵ صفحه
حجم
۱۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۵ صفحه