کتاب معمای عشق ۱
معرفی کتاب معمای عشق ۱
کتاب معمای عشق ۱ نوشتهٔ فرح فریما است. نشر بید این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر مجموعه شعری از این شاعر معاصر ایرانی را در بر گرفته است.
درباره کتاب معمای عشق ۱
کتاب معمای عشق ۱ بیشتر از ۲۰ قطعه شعر نو را از فرح فریما در بر گرفته است.
عنوان برخی از این اشعار عبارتاند از «تو وقتی آمدی»، «باران که می بارد»، «کوچه باغ کودکی»، «بگو دوستم داری»، «آخرین ایستگاه» و «طنین حرف».
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است.
معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندریاری) میدانند.
احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
شعرهای کوتاه کتاب معمای عشق ۱ نوشتهٔ فرح فریما در قالب شعر نو سروده و نوشته شدهاند.
خواندن کتاب معمای عشق ۱ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب معمای عشق ۱
«پاییز، آوازه خوانِ
دوره گردی ست
که به رقص می آورد
برگ هایِ کولی را
دف می زند در باد
در هم می پیچد
گیسوانِ سیاهِ ابر ها را
و آسمان، می گرید
از شوقی عاشقانه
و من زیرِ بارانِ خیالت
خیس، می شوم
و همراهِ باد
به دنبالِ شهریورِ دستانِ
تو، می گردم ...!»
***
«انتظارت را، گم کرده ام
از بیقراری یِ اسفند
تا، تاکستان هایِ
مستِ شهریور، دویده ام
جامی، از شرابِ
خوشه چینِ چشمانت
برایم بیاور...
پاییز نزدیک است
پرنده هایِ مهاجر
بی قرارِ کوچ و پروازند،
و پرندهٔ آغوشِ من
بی قرارِ شمیمِ یاسِ نگاهت
با،،، بال هایِ افق
پَر پَر می زند
در غروبِ... کویرِ دلتنگی...!»
***
«به شب پره ها بگویید
شمع ها را، فوت کنند
پروانه ها، در خوابند
گل سرخ، در باغ
عاشقِ کبوتری شده است
که نامه لیلی را
به باد، سپرد
تا مجنون در اندوه و حسرت بمیرد،
تیشهٔ فرهاد
آب درو می کند
کوه ها،،، خسته اند
شیرین هرگز
خواب فرهاد را هم نمی بیند،
کوهکن، عشق را
به نان، فروخت
و تیشه اش را
در گرو مشتی گندم به خاک سپرد...!»
حجم
۵۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه