کتاب سکانس آخر
معرفی کتاب سکانس آخر
کتاب سکانس آخر سرودهٔ مهری معلمی گرجی است و نشر بید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب سکانس آخر
کتاب سکانس آخر مجموعه ترانههای مهری معلمی گرجی است که نشر بید آن را به چاپ رسانده است. شعر یکی از راههای انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرنها شاعران در شعرشان بازگو کردهاند.
شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
خواندن کتاب سکانس آخر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سکانس آخر
«یه جرعه بغض
شب و پاییز و تنهایی و بارون
یه جرعه بغض سرد توی فنجون
دو خط از خاطرات دفتر عشق
به قلبم باز امشب زد شبیخون
یه دفتر که چشاش از اشک خیسه
خودش هی دردهامو می نویسه
یه سنتوری که همدرد شبامه
لبام بسته ست و حالا اون صدامه
یه چن تا یادگاری روی کنسول
منو می سوزونه سلول به سلول
یه مبلی که هنوزم توو خیالم
نشستی روش و من هم خوبه حالم
تو که رفتی چی جوری موندی آخه
چرا هر روز میفتی توی فالم
چقدر تیک تاک ساعت درد داره
نمک رو زخمهای من میذاره
توو بغضش یه غروری دست بسته
شبیه گریهی یه مرد داره
آینه یه شرح حال از خونهی من
کی برداره غمو از شونهی من
روزام مث شبه شبهامه دلگیر
منم هم قد تنهایی شدم پیر
حالا دستامه توو دست خیابون
میگم هی دردهامو میشنوه اون
تموم کوچه ها سنگ صبورم
دل بن بستها راه عبورم
حالا بغضامو میبارم رو شونهم
نمونده دیگه چیزی از غرورم
***
پاداش صبر
چقدر خوشحالم این روزا، که لبخند تو رو دارم
قشنگه وقتی دستامو توو دستای تو میذارم
چیه این بازی تقدیر چه دوره راه خوشبختی
رسیدم تا ته راه و شده عشق تو شاهکارم
چه شیرینه صدات وقتی میپیچه توو دل خونه
چقد خوبه که عشق تو، توو قلبم داره میمونه
قشنگه خوندن چشمات نگاهت میگه از حست
فقط یه عاشق تنها، نگاه عشقو میخونه
گرفتم دست گرمت رو، شدی دنیای شیرینم
توو خوابم من نمی دیدم که این روزارو می بینم
بهشت آرزوهامی، تویی حوای بی تکرار
من از خندیدن چشمات، دارم هی سیب میچینم
تویی پاداش صبر من، همینه سهمم از دنیا
تویی انگیزهی امروز،تویی آرامش فردا
نگاهت رو به یک دنیا، نمیدم اینه خوشبختی
منم عاشقترین مجنون تویی زیباترین لیلا»
حجم
۴۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه
حجم
۴۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۳ صفحه