کتاب سرزمین محو شونده

کتاب سرزمین محو شونده نوشتهٔ جولیا فیلیپس و ترجمهٔ معصومه بیات و ویراستهٔ شراره معصومی است و انتشارات شانی آن را منتشر کرده است. این کتاب شاهکاری خلاقانه از ترسیم روابط در سرزمینی یخ‌زده است.

درباره کتاب سرزمین محو شونده

این کتاب دربارهٔ زنانی است که به طور مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر آدم‌ربایی قرار می‌گیرند. هدف این داستان‌ها متحدکردن زنان نیست، بلکه آگاه‌کردن آن‌ها از اتفاقاتی است که پیرامون آن‌ها رخ می‌دهد. در بعدازظهری از ماه اوت، در ساحل شبه‌جزيره‌ٔ کامچاتکای روسيه، دو خواهر کوچک ۱۱ و ۸ساله ناپديد می‌شوند. در ماه‌های پيش رو که به يک سال می‌انجامد، تحقيقات پليس ناکام می‌ماند. اخبار ناپديدشدن دختران در جامعهٔ کوچک محصور، و به‌زعم برخی شخصيت‌ها در فرهنگی رو به سقوط می‌پيچد و شخصيت‌های داستان به‌‌خصوص زنان را با احساس ترس و فقدان روبه‌رو می‌کند.

در طول يک سال، خواننده رفته‌رفته به زندگی و افکار شخصيت‌های متفاوت داستان قدم می‌گذارد که همگی حول محور گم‌شدن دختران می‌گردند؛ با ترس‌هايشان عجين می‌شود، خود را به جای آنان می‌گذارد و سرانجام شايد به‌جايشان زندگی می‌کند.

خواندن کتاب سرزمین محو شونده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های معمایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سرزمین محو شونده

«سوفیا صندل‌هایش را درآورد و لب آب نشست. آب خلیج بی سروصدا پاشنه پاهایش را در بر گرفت و آب شور خاکستری رنگ روی پوست سفید تنش جریان یافت.

آلیونا (Alyona )گفت: «دیگه جلوتر نرو!»

آب خلیج عقب نشسته بود. آلیونا می توانست ببیند که چطور گوش ماهی ها در گودی کف پاهای خواهرش سوفیا (Sophia) می‌شکنند و موج‌های کوچک خرده‌های آن‌ها را می‌شویند و با خود می‌برند.

سوفیا دمپای شلوارش را تا زد و موهایش را دم اسبی جمع کرد و بالای سرش بست. پشت ساق پاهایش آثار رگه‌های خون ناشی از خاراندن زیاد محل گزش پشه‌ها، مشهود بود. آلیونا از حالت سیخ ایستادن خواهرش دریافت که او نمی‌خواهد به حرفش گوش دهد.

آلیونا گفت: «بهتر شدی.»

سوفیا در مقابل دریا ایستاده بود...»