کتاب نوری از شب

کتاب نوری از شب نوشتهٔ ادنا اوبراین و ترجمهٔ فاطمه عزتی سوران است. انتشارات شانی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان، یکی از شاهکارهای ادبی جهان است.

درباره کتاب نوری از شب

رمان نوری از شب، مصداقی از تسلط نویسندهٔ آن، اِدنا اوبراین، بر کارش است. این رمان، به شیوهٔ رئالیستی یا واقع‌گرایانه روایت می‌شود. نویسنده در بازهٔ میان سخن نخست و سخن آخر که به‌صورت اول‌شخص روایت شده است، چند فصل ترتیب داده و در اپیزودهای مختلف، مستقل و متوالی داستان را با راوی اول‌شخص و سوم‌شخص پیش می‌برد.

اپیزودها بسیار متنوع، مستقل و گاه دور از انتظار هستند؛ با این‌حال زندگی ۳ زن از ۳ نسل یعنی «دیلی»، مادرش «بریجیت» و دخترش «اِلیئنورا» را روایت می‌کنند و هر چند که این ۳ زن همواره در رنج و مشقت بوده و هستند، با‌این‌حال رمان، سیاه و سفید و حتی خاکستری نیست؛ رمان پر از رنگ است و امید در آن موج می‌زند.

نویسنده توانسته روابط مختلف را در چارچوب‌های مختلف به‌خوبی به‌تصویر بکشد: مهر مادری، سردرگمی‌ها، هرزگی‌ها و نیاز حقیقی جامعهٔ غربی به معنویت به‌خوبی به‌تصویر کشیده شده است.

آلیس مونرو، نویسندهٔ مشهور کانادایی، معتقد است که خواندن آثار ادنا اوبراین «شبیه سفر به مکان خاصی سرشار از نور و روشنایی است، مکانی به شدّت قابل درک، برخلاف بسیاری از آثاری که باعث می‌شود خودم را در بند و در میان دیوارها احساس کنم.»

نولا اوفالیان، فرانک مکورت و ویلیام فاکنر نیز، دربارهٔ کتاب نوری از شب، نظرات مساعدی داشته‌اند.

خواندن کتاب نوری از شب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ادنا اوبراین

ادنا اوبراین، در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۳۰ به دنیا آمد. وی یکی از بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویسان، شاعران و رمان‌نویسان ایرلندی است. او در کارنامهٔ هنری خود جوایز زیادی دریافت کرده است؛ از جمله جایزهٔ کینگزلی آمیس ۱۹۶۲، جایزهٔ کتاب لس‌آنجلس تایمز ۱۹۹۰، جایزهٔ انجمن نویسندگان ۱۹۹۳، جایزهٔ اروپایی ادبیات ۱۹۹۵، جایزهٔ قلم ایرلند ۲۰۰۱، مدال یولیسیز ۲۰۰۶، جایزهٔ یک عمر دستاورد ادبیات ایرلندی ۲۰۰۹، جایزه‌ٔ بین‌المللی داستان کوتاه فرانک اوکانر ۲۰۱۱.

انتشار کتاب‌های او، سال‌ها، در ایرلند ممنوع بود.

برخی از آثار ادنا اوبراین عبارت‌اند از:

دختری تنها، زی و شرکا (فیلمنامه)، دختران روستایی، دختری با چشمان سبز، دختران در لباس بخت، تلفات صلح، زندگینامهٔ جویس و بایرون، پایین رودخانه، نوری از شب و قدیسان و گناهکاران.

بخش‌هایی از کتاب نوری از شب

«چمدانش را توی اتاق پذیرایی گذاشته و با یک نوار چرمی محکم کرده، چون یکی از دستگیره‌های برنجی‌اش کمی شل شده است. شانس آورده که کان (کورنِلیوس) مجبور است برای آماده کردن مادیان چند مایل آن طرف‌تر برود. دوست ندارد اشک‌های او را ببیند، حتی نمی‌خواهد به خاطر او بینی‌اش را بالا بکشد. برایش عجیب است که شوهرش بعد از این همه سال نرم شده، مخصوصاً توی این نه ماه گذشته، خودش هم در مورد لرزه‌ها که گاهی به خوابش پا می‌گذارند کوتاه آمده، برای تسکین دردش کاری نمی‌کند، شوهرش را کنار تانکر آب می‌بیند که به طرفش آب می‌پاشد تا دیلی متوجّه عصبانیت او نشود.»