کتاب زیستن در مدار آگاهی

کتاب زیستن در مدار آگاهی نوشتهٔ اکرم جوادی است و انتشارات رادمهر آن را منتشر کرده است. این کتاب شرح کامل جذب خواسته‌ها به زبان ساده است. کتاب زیستن در مدار آگاهی پکیج کاملی است که می‌توانید در مورد قانون جذب در اختیار داشته باشید.

درباره زیستن در مدار آگاهی

حتماً تا به حال مطالب زیادی در مورد قدرت ذهن، قانون جذب، راز، رسیدن به خواسته‌ها و این قبیل موضوعات شنیده‌اید. همهٔ این‌ها در واقع بال و پر دادن به یک موضوع بسیار ساده است: آگاهی از وجود خودتان!

انسان هنگام خلقت به طرز شگفت‌آوری پیشرفته و کامل آفریده شده است و تنها یک چنین سیستم پیشرفته‌ای لایق دربرگرفتن روح والای انسانی است که در آن دمیده شده است. پس اصولاً ترکیب یک روح عظیم با یک جسم پیشرفته باید چیز خارق‌العاده‌ای باشد؛ به‌طوری‌که هر انسان که شامل روح و جسم است و وارد سیستم زندگی در این کرهٔ خاکی شده است باید بهترین سطح زندگی و سعادت را تجربه کند. اما گاهی می‌بینیم که چنین نیست و زندگی در این دنیا چندان دلچسب نیست. قطعاً اشکال کار از جانب روح نیست؛ چون همهٔ ارواحی که درون جسم‌های انسانی است از یک منبع روحانی وارد شده‌اند و از جنسی هستند که سرتاسر خیر است. گویا مشکل از چگونگی ترکیب این روح با جسم که فرمانده آن ذهن است، به وجود آمده است.

تمامی افرادی که در طول تاریخ به موفقیت و آرامش رسیده‌اند، بر این مسئله آگاه شده‌اند. یعنی آگاه به وجود خود و در اختیار گرفتن عنان ذهن! ذهن و اندیشهٔ انسان یک موضوع بسیار مهم است چرا که اندیشهٔ انسانی در واقع یک آگاهی است که با روح همراه می‌شود و بعد از مرگ و خروج روح از جسم نیز همراه او می‌ماند.

اما چیزی که در اکثر آدم‌ها اتفاق افتاده است، این است که ذهن و فکرشان در طول سالیان دراز و بر اثر عوامل محیطی و آموزشی منحرف شده و از طرفی کنترل روح را هم در دست گرفته است. به‌نوعی ارباب شده و با افکار مزاحم و گاهی نه‌چندان خیرخواهانه، او را از مسیر اصلی و درستی که باید در آن باشد به‌دور انداخته است. این در حالی است که ما یک وجود روحانی هستیم داخل یک جسم فیزیکی به مدیریت ذهن که رسالت ما در این دنیا رسیدن به سعادت و آرامش روح است. پس باید به مسیر اصلی که راه سعادت است بازگردیم.

اکرم جوادی در این کتاب سعی کرده است که یک راه‌حل جامع و درعین‌حال ساده‌ای برای آگاهی و تسلط بر وجود خود و در دست گرفتن عنان ذهن بر حسب آنچه باید بدان بیندیشد، به خوانندگان ارائه دهد تا بتوانند کنترل زمان و عمری را در دست گرفته و خود را به مسیر زیبای سعادت وارد کنند.

با مطالبی که در چندین بخش مجزا ارائه شده است به زبان ساده و با ارائهٔ مثال‌هایی به خوانندگان کمک شده که به آرامشی که در شأن یک انسان است، دست پیدا کنند. آرامش قطعاً در جایی است که ما احساس رضایت از بودن در آن موقعیت داریم و احساس رضایت زمانی اتفاق می‌افتد که ما در مسیر اهداف و آرزوهایمان قرار گیریم. یادتان باشد چیزی که به ذهن شما به‌عنوان یک آرزو رسیده است، پس حتماً در ظرفیت وجودی شما و بر حسب قابلیت‌های شما وجود داشته است بنابراین وظیفهٔ شماست که به آن صورت واقعی بدهید.

در کتاب زیستن در مدار آگاهی یاد می‌گیریم که خوشحالی و لذت از زندگی نباید به شرایط موجود متصل باشد، این ما هستیم که باید کنترل احساسات خود را در دست داشته باشیم نه شرایط موجود! از طرفی با همین کنترل احساسات به سمت شادمانی، موجب تغییر شرایط به سمت دلخواهمان هم خواهیم شد.

خواندن زیستن در مدار آگاهی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند بین روح و جسمشان به تعادل برسند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از زیستن در مدار آگاهی

شروع تغییر از همین جا است. تکانی به باورها و عقایدتان بدهید. در همین ابتدا از تخت همه چیز دانی و غرور پایین بیایید. هنگام شنیدن موضوع جدید و مفید یا خواندن کتابی برای افزایش آگاهی، از تکرارکلمهٔ "خودم می‌دانم" بپرهیزید. همه چیز در اختیار شما نیست. دنیا بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از آن است که اختیار تمام امور در دستان شما باشد. بنابراین اولین قدم برای آگاهی و تغییر زندگی، باور داشتن به یک سری مسائلی است که تمام موضوعات مطرح شده در ادامهٔ این کتاب، وابسته به همین باورهاست.

قدرت باور را دست کم نگیرید. شما به هر چیزی که باور داشته باشید، همان‌ها در زندگی‌تان جلوه پیدا می‌کند. هر باوری که در ذهن داشته باشید مانند برنامه‌ای از پیش تعیین شده است که به زندگی‌تان جهت می‌دهد. باورهای شما تعیین می‌کند که چگونه سخن بگویید و چگونه رفتار کنید. هر سخنی هم که بر زبان می‌آورید مستقیماً در زندگی‌تان تأثیر می‌گذارد و شما را به سمت و سویی می‌برد که در درون خود به آن باور داشته‌اید.

باورهای ما نتیجهٔ ورودی‌هایی است که طی زمان از طریق ارتباط با دنیای بیرون وارد ذهن ناخودآگاه‌مان شده است. اصلی‌ترین و اولیه‌ترین باورها را هم در خردسالی توسط پدر و مادرهایمان دریافت کرده‌ایم. اگر دقت کرده باشید اکثر افردای که پزشک هستند، فرزندانشان نیز پزشک می‌شوند. این در حالی است که آن‌ها زمان کافی برای وقت گذراندن با فرزندان‌شان را هم نداشتند اما فرزندان آن‌ها از درون و با تمام وجود باور دارند که می‌شود به راحتی پزشک شد. چون این قابلیت را از خردسالی در وجود پدر و مادرشان دیده‌اند. یا در مورد افراد ثروتمند هم موضوع شبیه به همین است. فرزندان چنین افرادی از کودکی باور کرده‌اند که پول و ثروت به راحتی در دسترس‌شان است و به هر کاری که وارد شوند به سرعت ثروت را به خود جذب می‌کنند.

افرادی که در موقعیت‌های بهتری به دنیا آمده و از همان ابتدا باورهای درست‌تری وارد ذهن‌شان شده است شرایط بهتری را دارند و مسلماً زندگی برای آن‌ها مسیر زیباتری را نمایان خواهد کرد. اما این به این معنی نیست که افرادی که از ابتدا در معرض ورودی‌های نادرست بوده و باورهای درست و خیرخواهانه در آن‌ها به وجود نیامده است محکوم به تجربهٔ زندگی ناخوشایندی هستند. چرا که باورها قابل تغییر هستند. هر زمان که متوجه شدید زندگی‌تان آن‌طور که دوست دارید پیش نمی‌رود و شما لذتی از آن نمی‌برید، باید به تغییر فکر کنید. اما نه به تغییر شرایط، مکان، موقعیت‌ها و افراد دور و برتان، بلکه فقط به تغییر خودتان بپردازید. تغییر افکار و باورهایتان! به جای اینکه زمان خود را صرف یافتن مقصر و یا حلاجی شرایط بد گذشته و هر چیز دیگری خارج از وجود خود کنید، تمام زمان‌تان را برای تغییر خود و باورهایتان بگذارید.

عمر انسان محدود است و زمانی برای تلف کردن ندارد! آگاه باشید که باورهای ما هستند که ایده‌ها، مسیرهای حرکت، نوع زندگی و حتی کوچک‌ترین اتفاقات روزمره‌مان را هم جهت می‌دهند.