کتاب سایکی
معرفی کتاب سایکی
کتاب سایکی نوشتۀ مجید محمدیپناه است. انتشارات نوش آفرین این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این اثر، حاوی روایتهایی غیرخطی از زندگی یک قاتل است.
درباره کتاب سایکی
در کتاب سایکی، نویسنده، قصه را بهصورت خطی روایت نکرده بلکه داستان را بهصورت پازلی که پیرنگهایی فرعی (در عین حال مستقل) دارد، ارائه کرده است. خوانندۀ این رمان، تنها وظیفۀ خوانندن رمان را بر عهده ندارد؛ او باید پازلها را کنار هم چیده و گاهی حتی پازلی به آنها اضافه کند.شخصیت اول این رمان، اسم ندارد. شاید اینگونه خوانندۀ داستان، همذاتپنداری بیشتری با روایت این شخصیت بکند.
خواندن کتاب سایکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سایکی
«نظر همسرم این بود که نباید این پرونده را قبول میکردم امّا برای من تجربه بزرگی بود که با شخصیت قاتلی از نزدیک مواجه شوم و حتی اینک خوشحالم توانستم به قولی که به موکلم داده بودم عمل کنم. با آن که در دادگاه شکست خوردیم امّا موکلم آن را یک پیروزی میدانست. پیروزی که اینک آن را درک میکنم. این را زمانی درک کردم که در لحظه مرگش هیچ ترسی در وجودش نداشت. در آخرین گفتوگویمان گفت: «واقعاً خوشحال است که هر شکستی بالاخره روزی تمام میشود.»
در ابتدا به خاطر تایید پزشکی قانونی به داشتن بیماری روانی و کمبود مستندات، موکلم از قتل ویدا مبرا شد ولی در عملی بیسابقه اعتراف به قتل بیژن نیز کرد که این اعتراف باعث تغییر نظر قاضی و صدور حکم اعدام برای وی شد.
شایان به ذکر است که موکلم در بیست و شش سالگی با ویدا مقتول اول آشنا شده است و بعد از رابطهای جسته و گرختهای که در سه سال بعدی با او داشته بالاخره در بیست و نه سالگیاش با ویدا ازدواج میکند. پس از یازده ماه سپری شدن از ازدواج، با قتل ویدا توسط موکلم زندگی مشترک آنها به پایان میرسد. یک سال بعد نیز بیژن اولین نفری که وارد صحنه جرم قتل ویدا شده و از اتفاقی که افتاده با خبر بوده، به خاطر تهدید به افشای قتل مذکور، توسط موکلم به قتل میرسد.
موکلم بعد از یک سال از آن اتفاقها با وجود مخالفت شهناز، با خواهر او ازدواج میکند و زندگی عادی داشته است تا اینکه ازدواجش در سال سوم به خاطر بیماری روانی موکلم، به طلاق ختم میشود. دو سال بعد از طلاق، موکلم در حالی که در تاریکی خیابانها پرسه میزده و وضعیت عادی نداشته است، شبی با مردی همکلام میشود که پلیس لباس شخصی بوده و ناخواسته به او شاید نه، شاید به خودش اعتراف میکند که زن اولش را کشته است. مامور پلیس او را به پاسگاه برده و مورد بازجویی قرار میدهد. در طول دادرسی به پرونده، جنازه ویدا هیچ وقت پیدا نشد. امّا در ادامه، قتل بیژن توسط سمّی کمیاب مورد تایید پزشکی قانونی قرار گرفت.
مختصر توضیح فوق را به دلیل گم شدن چند برگ از صفحات خاطرات موکلم که شاید هم خود موکلم آن را عمداً برداشته (اعترافی که در به بخش سه خاطراتش گفته است) و بیشتر به جهت شفاف سازی برای خواننده محترم عنوان کردم. درآمد حاصل از فروش کتاب، بر اساس وصیّت موکلم به تنها فرزندش که از عنوان کردن نامش معذورم تعلق میگیرد.
با تشکر - ن.س - وکیل پایه یک دادگستری»
حجم
۸۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
حجم
۸۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
نظرات کاربران
تبریک به مجید محمدی پناه 👏👏👏 با این که هنوز تازه خریدمش و تازه چند صفحه ازش رو خوندم، متن و داستان بسیار روان و عالی بود 👌 ولی مطمئنم مثل آثار و نوشته های قبلی بسیار عالی خواهد بود بخونید پشیمون
در یک کلام باید بگم قلم ایشون عاااالیه😍 دو سال قبل کتاب شعر "در پی چیزی که سالهاست گمشده است" از آقای محمدی پناه خوندم که واقعاااا فوقالعاده بود الان که دیدم ایشون یه کتاب داستان نوشتن کلیییی ذوق کردم🌱