کتاب زمانی برای دگرگونی
معرفی کتاب زمانی برای دگرگونی
کتاب زمانی برای دگرگونی نوشته دایانا کوپر است. این کتاب با ترجمه مرجان توکلی و سجاد رضاوندی جمالویی منتشر شده است و به شما کمک میکند خواستههای روحتان را بیدار کنید.
درباره کتاب زمانی برای دگرگونی
وقتی در ضمیر خودآگاهمان تغییر ایجاد میکنیم؛ افکار، رفتار، وضعیت سلامتی، سرنوشت و آیندهمان نیز دستخوش دگرگونی میشوند. همه ما امکان دگردیسی و بیداری برای دستیابی به اهداف معنویمان را داریم.
بسیاری از ما انسانها، زندگیمان را در خواب عمیق جهالت و بیخبری میگذرانیم. تنها زمانی آماده قدم گذاشتن در مسیر نور میشویم که خودِ برترمان سعی کند ما را از خواب غفلت بیدار سازد. بیشتراوقات فقط یک تلنگر و ضربه روحی، باعث بیداری و هوشیاری کامل ما میشود.
بااینوجود، اصلاً نیازی نیست که به این شیوه دردآور از خواب بیدار بشویم. بسیاری از ما خودمان را در معرض ضربههای روحی مختلف قرار میدهیم، زیرا نمیتوانیم به ندای درونمان گوش بدهیم. بنابراین برای خویشتن درد میآفرینیم تا مجبور شویم نگاهی به عمق وجود خود بیندازیم. این کتاب به شما کمک میکند مسیر زندگیتان را تغییر دهید و روحتان را به سمت موفقیت هدایت کنید.
خواندن کتاب زمانی برای دگرگونی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به یک زندگی موفق پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زمانی برای دگرگونی
مردم بیشتراوقات میگویند از کیستی خود آگاه نیستند، چون در درونشان با بحرانهای فراوانی مواجه هستند. گاهیاوقات احساس میکنیم انگار اتاقی پر از شخصیتهای مختلف در درون ما وجود دارد و هر شخصیت سعی میکند صدایش را به گوشمان برساند و حرفهای مختلفی بزند. هر صدا دارای خواستهها و عقاید مخصوص به خودش است و ما بیشتراوقات گیج و سرآسیمه میشویم.
گاهیاوقات بهقدری بحران شخصیتهای مختلف درونیمان زیاد میشود که گویا درگیر یک جنگ داخلی شدهایم؛ جنگی که میتواند ما را از پا بیندازد.
در تمام کلاسهای مخصوص بچهها میتوانید با تنوعی از شخصیتها مواجه شوید. اگر بچهای تماممدت نظم کلاس را به هم میریزد یا از روی دست همکلاسیهایش تقلب میکند یا زورگویی میکند، نمیتواند بدین معنا باشد که تمام بچههای کلاس، بد هستند. بلکه فقط بدین معنا است که تعدادی از بچهها نیازمند کمک و توجه بیشتری هستند. یعنی کسی باید باشد که صدای آنها را بشنود.
فراموش نکنید غالبآ این شخصیتهای آشفته و افسارگسیخته هستند که بیشترین سروصدا را در کلاس ایجاد میکنند یا مشکلات بیشتری میآفرینند. و چون این موضوع باعث درگیری روح و روانمان میشود، تمایل پیدا میکنیم تا با فریاد زدن، صدای مخالف درونمان را تخلیه کنیم و نفهمیم که آن شاگرد قصد دارد چه بگوید. بههمینترتیب، اگر در کلاس، یک شاگرد زورگو حضور داشته باشد، آموزگار آن کلاس تمایل پیدا خواهد کرد که آن شاگرد نافرمانش را سرکوب کرده یا تنبیهش کند. آموزگار معمولاً عصبانی میشود و بدینترتیب با خشونت با او حرف میزند.
آن بچه گردنکلفت کوچک سعی میکند بگوید: «من احساس عجز و ناتوانی میکنم. احساس میکنم هیچکس دوستم ندارد و نمیدانم بدون آسیب رساندن به بقیه، چهکار کنم که آنها دوستم داشته باشند و به من توجه کنند. خواهش میکنم کمکم کنید! خواهش میکنم!»
وقتی آموزگار آن کلاس شاگردش را تنبیه میکند، درحقیقت این نکته را تأیید میکند که او دوستداشتنی نیست، بنابراین اخلاقش بدتر میشود یا رفتارهای قلدرمآبانهاش را مسکوت گذاشته و دست به کارهای دیگری میزند و بدینترتیب رو به افسردگی میرود.
یک معلم خردمند، وقتش را در اختیار دانشآموزش قرار داده و به حرفهای او گوش میدهد، استعدادهایش را یکبهیک برمیشمارد و به او کمک میکند تا با بقیه همکلاسیهایش دوست شود. این همان کاری است که ما نیاز داریم با شخصیتهای درونی ناموافق خودمان انجام بدهیم.
بستهبهاینکه چطور میفهمیم والدینمان در کودکی چه رفتاری با ما داشتند، از آموزگاری برای خود بهره میبریم که حواسش به شخصیتهای درونی کلاس باشد. این آموزگار سعی میکند که تصمیمات لازم را اتخاذ کند و نهایت تلاشش را برای تمام شاگردان کلاس به کار برد. بااینوجود، ممکن است بهخوبی نداند شخصیتهای درونی ما چه زمانی احتمالاً آشوب میکنند و قطعبهیقین تصمیمگیری را مشکل میبینیم.
حجم
۱۴۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۴۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم. فوق العاده ست. توصیه می کنم دوستان مطالعه کنند.