کتاب روان درمانی با تولستوی
معرفی کتاب روان درمانی با تولستوی
کتاب الکترونیکی «روان درمانی با تولستوی» نوشتهٔ علی صدر در انتشارات نگار تابان چاپ شده است. این کتاب حاوی نمایشی کمدی است که در ۴ پرده روایت میشود.
درباره کتاب روان درمانی با تولستوی
نقشهای حاضر در این نمایش عبارتند از:
مسعود دلداده /خلبان
مینو / سر مهماندار /زن اول مسعود
آزیتا/ مهماندار زن دوم مسعود
امیرهوشنگ /دکتر روانپزشک / برادر مینو
ناصر نقاش / دیوار پشتی خانه را نقاشی میکند
و
صدایی که از بلندگوی فرودگاه پخش میشه
کتاب روان درمانی با تولستوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به هنر نمایش و مطالعهٔ نمایشنامه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب روان درمانی با تولستوی
پردهٔ اول
قسمت عقب صحنه دیواری دیده میشود که یک پنجره وسط آن قرار دارد و طنابی پشت آن آویزان است. یک کاناپه یا سه عدد مبل تکی وسط صحنه قرار دارد. میزی جلوی آن دیده میشود که روی آن پارچ آب و لیوان، یک لیوان چای و قندان قرار گرفته است. کتابخانه، میز نهارخوری و مجسمه میتواند صحنه را کامل کند... مسعود روی کاناپه نشسته و مشغول مطالعه جلد یک جنگ و صلح است. ص بیست و پنج کتاب را میخواند...
مسعود: شاهزاده خانم هلن که در کنار در منتظر بود سر زیبایش را روی شانه خوش ترکیب چرخانده گفت: پاپا دیر شد...(مکث) کتاب بدی نیستا، من آدمش نیستم. این همه کتاب نوشته مرتیکه بیکار، به این فکر نکرده کتاب کلفت دوزار نمیارزه. کتاب باید چسکی باشه...(مکث) کجای دنیا، تو کدوم کشور جهان واسه درمان اعصاب خراب پیشنهاد میدن بیمار مطالعه کنه؟ اینکه بیشتر تر میزنه تو اعصاب مریض. دکترمون خودش خله.
به خواندن ادامه میده و بعد زمانی کوتاه کتاب را بسته و روی میز میگذارد. با صدای بلند شروع به آواز خواندن و راه رفتن میکند و با موبایل پیامک میزند...
مسعود: یواش یواش تو قلبم خونه کردی
یواش یواش منو دیوونه کردی
در حال رقصیدنه که مینو وارد میشه و به محض ورود مینو، حالت ورزش به خود میگیرد و شروع میکند به نرمش کردن...
مینو: سلام کاپیتان.
مسعود: (در حال ورزش) سلام مینو جان. پرواز چطور بود؟
مینو: طبق معمول خیلی مزخرف بود... چیکار میکردی؟!
مسعود: خلبان خوب، یعنی یه ذهن هوشیار، عقل سالمم که در بدن سالمه. یه بدن سالمم رابطه مستقیم داره با ورزش روزانه. پس خلبان مساویست با ورزش روزانه. مسعود روی کاناپه میشینه تا مثلاً خستگی در کنه. مینو جلوتر میاد...
مینو: چه رابطهٔ علت و معلولی مضحکی. گوشیت دستت چیکار میکنه وسط ورزش؟!
مسعود: یه ورزش خوب باید تو رو سر حالت بیاره و این کار نیاز به انرژی داره که موسیقی به افزایش انرژی کمک میکنه. (گوشی شو رو میز میذاره)
مینو: (روی کاناپه کنار مسعود میشینه) چه ربطی داشت؟
مسعود: آها... ربطش اینه که حال نداشتم ضبط و روشن کنم، با گوشیم آهنگ گذاشته بودم.
مینو: پس چرا الان میاومدم صدای موزیک نشنیدم؟
مسعود: تموم شده بود، من تو گوشیم تعداد محدودی موزیک دارم عزیزم.
مینو: این کتابا اینجا چیکار میکنه؟
مسعود: یه کتاب خوب، یه کتاب حجمیه. هم خوندنش کلاس داره، هم به کتابخونه زیبایی میده، هم میشه به جای چهارپایه گذاشت زیر پا از درخت، آلبالو چید... هم میشه جای وزنه توی ورزش ازش استفاده کرد... این چه سوالیه میپرسی؟ تجویز داداشته عزیزم.
مینو: خب کتابا کار یه آدم حسابیه، هیچی؛ چای روی میز چیه؟
مسعود: یه چای خوب، یه چای داغه. لبریز و لب سوز و لب دوز. برای رفع خستگی و یه زن خوب زنیه که به همه چیز شک کنه... تا لباساتو عوض کنی منم برات چای میریزم.
حجم
۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه