کتاب قطا

کتاب قطا نوشته مهدی نیازی مهمانی است. این کتاب داستان طنزآمیز یک ازدواج عجیب است. 

درباره کتاب قطا

رمان قطا در ژانر اجتماعی تنشوته شده است و درون‌مایه کمدی دارد. داستان در مورد مردی است به نام مشت علی که پس از سی سال تنهایی تصمیم می‌گیرد با زنی به نام زهرا سادات ازدواج کند امّا رامین پسر بزرگ زهرا سادات با این وصلت مخالف است تا اینکه زهرا سادات در راه بازگشت به روستا توسط ماری گزیده می‌شود و داستان‌ها پیچیده می‌شود. 

خواندن کتاب قطا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از متاب قطا

تازه داشتم علت نیامدن پسرخاله کریم را می‌پرسیدم که سؤال را نصفه رها کردم و رفتم. 

-هوووف... بابا اینا دیگه کین لامذهبا... انگار عشیره‌ی چنگیز خان مغولن؛ از قیافه‌هاشون معلومه ناهار هم می‌خوان. ولی کور خوندن، حسرت ناهار خوردن رو به دلشون می‌زارم. ببین مجید یه نقشه دارم.

با تعجب پرسیدم: چه نقشه‌ای آقاجون؟

ســریع برو از اتاق پشتی به موبایلم زنگ بزن؛ همین‌که جواب دادم، گوشی رو قطع کن و بیا پیش ما... پدر این را گفت و رفت. من هم کار سپرده شده را به راحتی انجام دادم و برگشتم پیش مهمان‌ها. حالا پدرم مثل یک بازیگر ماهر داشــت نقشۀ فیتیله پیچ کردن مهمان‌ها را پیاده می‌کرد. بعد از اینکه گوشی را از گوش مبارک پایین آورد با حالت تأسف رو کرد به مادرم و گفت: زینب جان مادر شوهرت حالش خوب نیست. فشارش رفته بالا. داداش حمید گفت زودی بریم پیشش.

بعد با حزنی تصنعی چرخید به سمت مهمان‌ها و ادامه داد: ما رو ببخشید خاله زهرا، شرمنده‌ی شما و بچه‌ها شدیم. شما همین‌جا بمونین و از خودتون پذیرایی کنین تا ما زودی بریم و برگردیم. اینجا هم مثل خونۀ خودتون...

بیچاره سارا که باورش شده بود، بدون اینکه چیزی بگوید به اتاقش رفت تا لباس‌های بیرونش را بپوشد.