دانلود و خرید کتاب هر زندگی یه قصه است قاسمعلی فراست
تصویر جلد کتاب هر زندگی یه قصه است

کتاب هر زندگی یه قصه است

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب هر زندگی یه قصه است

«هر زندگی یه قصه است» مجموعه‌ای از تازه‌ترین و متفاوت‌ترین داستان‌های قاسمعلی فراست، نویسنده و منتقد در حوزه ادبیات داستانی است که به‌تازگی از سوی کتاب نیستان منتشر شده است.

درباره کتاب هر زندگی یه قصه است

فراست که پیش‌ازاین و در ژانر داستان بلند، دل‌مشغولی‌های خود را در عرصه داستان‌نویسی به‌ویژه با نگاه اجتماعی به اثبات رسانده بود؛ در این مجموعه داستان با چرخشی در نظرگاه خود به سراغ روایتی تام و تمام و خالص از جامعه‌ای ناهمگون برای مخاطبان شهری رفته است. به عبارت ساده‌تر فراست در این مجموعه داستان نه‌تنها شهری به مخاطب و کشف سوژه‌هایش نگاه نمی‌کند، بلکه دیدگاهش جهان شهری و وسیع‌تر از قلمرو جغرافیای ساختار دهنده به داستان‌نویسی مدرن شهر زده معاصر است.

داستان‌های مجموعه «هر زندگی یه قصه است» داستان موقعیت است؛ موقعیت‌هایی انسانی که نویسنده از بیان آنها قصد به لرزش درآوردن دل و تحریک احساسات مخاطبش را ندارد، بلکه او با ساده‌ترین شکل روایی و به‌دوراز پیچیدگی‌های فرمی سعی دارد برخی از ساده‌ترین و درعین‌حال مغفول‌ترین حالات، موقعیت‌ها، باورها و ساخت‌های مؤثر در زندگی انسان را در خارج از حصارهای جغرافیای تعریف شده معمول به رخ او بکشد و به وی بباورانند که موقعیت فعلی زیستی وی چیزی جز در معرض فراموشی قرار دادن حقیقت اصیل زندگی توسط وی نیست.

داستان نخست از این مجموعه که روایت تلاش‌های عده‌ای برای از راه به در کردن یک مؤمن از مسیر فلاح، آن هم تنها به‌خاطر تأمین حوائج مادی‌شان است؛ بهترین نمونه از تلاش فراست برای خلق این موقعیت‌هاست. او در این داستان که با تکنیک خلق چند راوی در چند موقعیت برای ساختاردهی به یک داستان بهره برده است سعی می‌کند به‌نوعی اندیشه و تفکر انسان به‌اصطلاح دی مدار معاصر را به‌نقد کشیده و پرده از دنیادوستی مدرن وی در لوای دین بردارد و البته نیم‌نگاهی نیز به قدرت شگفت متحول‌کننده باورهای دینی در درون افراد داشته باشد.

خواندن کتاب هر زندگی یه قصه است را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه ایرانی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره قاسمعلی فراست

قاسمعلی فراست در سال ۱۳۳۸ در روستای فیلاخص گلپایگان متولد شده است. او نویسنده، داور جشنواره‌های متعدد داستان‌نویسی و مدیر فرهنگی است. اما او بیش از همه به‌عنوان آغازگر نسل جدید نویسندگان جنگ شهرت دارد. فراست چندین رمان و مجموعه داستان با مخاطب نوجوانان و بزرگسالان نوشته که برخی از آن‌ها جوایزی را نصیب او کرده است. رمان نخل‌های بی‌سر از مشهورترین آثار فراست با موضوع جنگ ایران و عراق است. این رمان که بعد از رمان زمین سوخته احمد محمود منتشر شد، از اولین آثار جنگی ادبیات داستانی ایران به شمار می‌رود. قاسمعلی فراست سال‌ها مدیریت بخش‌های فرهنگی و هنری را به عهده داشته است که از آن جمله است: مدیریت گروه ادب و هنر شبکة دو سیمای جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۶ و مدیریت دفتر مطالعات ادبیات داستانی ایران از سال ۱۳۷۲.

بخش‌هایی از کتاب هر زندگی یه قصه است

زرنگ است، زرنگ و باهوش. حالی‌اش می‌کنم که باید کاری کرد. سکوت می‌کند. بهش می‌فهمانم که تقصیر این یارو قفل‌ساز است. سکوت می‌کند. حواسش جمع است. خودش را مستقیم وارد معرکه نمی‌کند، سکوت می‌کند تا اگر کاری کردم و به مصلحت نبود جای اعتراض باشد که «چرا کردی؟ کی گفت این کار را بکن؟» اگر هم خوب شد که خب، شده دیگر. بعدازاین همه سال همراهی، زبانش را خوب می‌فهمم. سکوت یعنی رضا. یعنی یا علی غلامحسین. خدایی حساب کنی حق هم دارد. مسجد به این بزرگی، محل به این مهمی صف نمازش این باید باشد؟ افت دارد والله. غیر از آن؛ من نباید اجازه بدهم. اعتبار ایشان، اعتبار من است و قدرت ایشان، قدرت من. این‌همه سال وقت گذراندم، پابه‌پا پیش آمدم. عقل سلیم حکم می‌کند باید از اعتبارش دفاع کنم. چیِ من از- مصطفی - همراه حاج‌آقا حجازی کمتر است؟! به اعتبار اعتباری که حجازی دارد، هر کس هر کاری داشته باشد، مصطفی لب تر کند، تمام است. چرا من از این موقعیت دور باشم؟ آن هم در رکاب کی؟ امام جماعتی که اگر هیچ‌کس نداند من می‌دانم که با بالایی‌ها، بله.

باید پشتش را پر کنم. راهش هم خالی‌کردن پشت آن قفل‌ساز است و کسی هم که چم‌وخم این کار را خوب بلد است می‌شناسم. «محیط». فقط «محیط». اوستای اوستا و بلد کار است. عمرو عاصی است واسه خودش. نقشه می‌کشد که مو لاش درز نکند و هر که بشنود خروار، خروار ای‌والله حواله‌اش کند. شیطان باید پیشش لنگ شاگردی بندازد. برای هر مشکل هم فقط یک راه پیشنهاد نمی‌کند؛ همیشه دو، سه تا راه آماده و دست‌به‌نقد تو کله‌اش دارد. این نشد، آن. آن هم جواب نداد، یکی دیگر.

این کوچه هشت متری و این هم ساختمان آجری و در آهنی طوسی رنگ. رنگ چشم‌های روشن خود آقای محیط. بالا، سمت چپ در، زنگ را پیدا می‌کنم و شاسی سفیدش را فشار می‌دهم. طنین زنگ شتری تا اینجا می‌آید.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۲۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۴۱,۴۰۰
۱۲,۴۲۰
۷۰%
تومان