دانلود و خرید کتاب ملک محمد دوری و سیهرو علی آموخته‌نژاد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب ملک محمد دوری و سیهرو

کتاب ملک محمد دوری و سیهرو

انتشارات:نشر داستان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ملک محمد دوری و سیهرو

معرفی کتاب ملک محمد دوری و سیهرو

کتاب ملک محمد دوری و سیهرو نوشتۀ علی آموخته نژاد است. این کتاب برگرفته از داستان‌های کهن هرمزگان است.

خواندن کتاب ملک محمد دوری و سیهرو را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به خواندن داستان‌های کهن و ملی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره علی آموخته نژاد

علی آموخته نژاد شاعر و نویسنده هرمزگانی متولد ۱۳۵۳ و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته ادبیات است و به کار تدریس ادبیات مشغول است. تنها مجموعه شعر او در سال ۱۳۷۹ برگزیده اولین جایزه شعر امروز ایران (کارنامه) شد.

از این شاعر و نویسنده پیش‌ازاین کتاب‌های زیر منتشر شده است:

1- یک پنج‌شنبه، یک پیاده‌رو (مجموعه شعر)

2- قصه یک غول بیابانی (داستان بلند)

3- مشت بسته، دست باز (داستان کودکان)

4- الاغ ما نمکدون، گیرکرده پاش تو قندون (نمایشنامه کودکان)

این نمایشنامه بازآفرینی یک قصۀ عامیانه از استان هرمزگان و روستای انگوران است که نویسنده در آن با استفاده از اصطلاحات و واژه‌ها و شعرهای گویش منطقه انگوران، سعی کرده ساختار و روح بومی قصه حفظ شود.

بخش‌هایی از کتاب ملک محمد دوری و سیهرو

جمعی روستایی، کودک و بزرگسال جمع شده‌اند. سه مأمور در لباس نظامی در میان روستائیان قرار گرفته‌اند و در حال پرس‌وجو هستند. یکی از مأموران مطالب گفته شده را یادداشت می‌کند. از جمع همهمه به گوش می‌رسد و بعد فروکش می‌کند.

روستایی اول: قربان! تو بد مخمصه‌ای گیر افتادیم. هر روز داره یک بز از بزهای آبادی کم میشه؟

روستایی دوم: معلوم نیست چه بلایی سر بزهای ما میاد.

روستایی سوم: مگه ما هر کدوم چند تا بز داریم.

روستایی چهارم: اینکه حال‌وروز نشد برای ما درست شده.

فرمانده پاسگاه: صبر کنید یکی‌یکی، گفتید هر روز یک بز داره کم میشه؟

روستایی: بله قربان هر روز یک بز از بزهای آبادی کم میشه، بلکه هم بیشتر.

روستایی دوم: بله بیشتر از یکی.

مأمور دوم صحبت‌ها را یادداشت می‌کند و هر چه را می‌نویسد زیر لب تکرار می‌کند.

مأمور دوم: هر روز یک بز از بزهای آبادی کم می‌شود. نقطه، بلکه هم بیشتر.

روستایی دوم: بله، بلکه هم بیشتر.

فرمانده پاسگاه به مأمور دوم نگاه می‌کند.

روستایی چهارم: همه دارایی ما همین بزها هستند.

روستایی سوم: قربان نمی دونید چه بزهایی، یکی از یکی شیرین‌تر و زیباتر. وقتی آدم نگاشون می‌کرد دوست نداشت چشم ازشون برداره.

روستایی پنجم: هیچ‌وقت بزهایی به زیبایی آنها روی زمین ما نخواهد آمد.

روستایی چهارم: حتی توی خواب هم نمی‌شود تصورشان کرد.

روستایی دوم: بله همین طوره.

روستایی سوم: هر چه از زیباییشون بگیم کمه.

روستایی اول: همیشه زیبا، زیر نور خورشید یا تو سایه

روستایی چهارم: تو نگاهشون مهر پیدا بود.

همه برمی‌گردند به روستایی چهارم نگاه می‌کنند.

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه