کتاب نخستین گناه آدم و حوا
معرفی کتاب نخستین گناه آدم و حوا
کتاب نخستین گناه آدم و حوا نوشتهٔ گیدو کنوپ و ترجمهٔ علی نورزاد است. این کتاب را انتشارات مهدخت منتشر کرده است.
درباره کتاب نخستین گناه آدم و حوا
گیدو کنوپ سعی کرده است در کتاب نخستین گناه آدم و حوا به صورت داستانوار حوادثی را که در آلمان پیش از جنگ جهانی دوم، منجر به رهبری هیتلر نازی شد، روایت کند. وقایع این کتاب مرتبط به سالهای ۱۹۱۴ تا زمان بهقدرترسیدن هیتلر (حدود سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴) است. کنوپ و همکارانش در این کتاب، مجموعهای از اسناد و مدارک مانند روزنامه و نامه را رو میکنند تا وقایع مربوط به آن سالها را بهتر توصیف کنند. بنمایهٔ اصلی این کتاب هم نقد اخلاق و رفتار انسان قرن بیستم است که از نظر نویسنده، به نازلترین سطح خود رسیده است. کنوپ به صورت تلویحی و استعاری توضیح میدهد که نخستین گناه آدم و حوا پیوستن به شرّ آن زمان، یعنی حزب هیتلر است. درحقیقت، اینکه مردم در آن زمان، به یکباره تحت تأثیر جوّ حاکم قرار گرفتند و بدون اندیشه، به این جنگ خانمانسوز دامن زدند، از بزرگترین گناهانشان است. اگر انسانهای این دوره به تاریخ قرن بیستم رجوع نکنند، ممکن است مشابه آن حادثه دوباره اتفاق بیفتد.
خواندن کتاب نخستین گناه آدم و حوا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعهٔ کتاب نخستین گناه آدم و حوا را به کسانی که رمان تاریخی دوست دارند یا علاقهمندان به تاریخ قرن بیستم پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نخستین گناه آدم و حوا
در شب سال 1933 نقاش هنرمند شكستخورده كه - حالا "پیشوا" شده - میل به قرار گرفتن در اوج هنری و فرهنگی داشت: در تئاتر درباری مونیخ آدولف هیتلر به اپرای واگنر با عنوان «استاد خواننده سرودهای میهنی» گوش میداد. پس از آن او شروع سال نو را در منزل یكی از حامیان متمول خود، تاجر آثار هنری "رانتس هانف اشتانگل" جشن گرفت. از قرار معلوم سرانجام سال نو 1933 نقطة عطف دوران اشتیاق طولانی برای هیتلر را به ارمغان آورد. پس از آنكه آنها در مجلس جشن با موسیقی كلاسیك تا آغاز صبح با هم گپ زدند، هیتلر از دوستش - در حالیكه سرشار از اعتماد و اطمینان بود - خداحافظی كرد و گفت: «این سال متعلق به ماست. من حاضرم این موضوع را كتباً به شما تضمین دهم. برای اولینبار در آلمان هم در هنگام سال تحویل، خوشبینی همراه با تردید و امیدواری گسترش یافت. البته برای ناسیونال سوسیالیستها و رهبرش به شكل دیگری بود. هنگامیكه هیتلر در سال 1933 میخواست قدرت را بهدست بگیرد منظورش كل قدرت بود و نه بخشی از آن. خبرنگاران روزنامههای موردنظر دمكراتها نازیها را بهعنوان شاخهای در حال پایین رفتن توصیف كردند. روزنامة فرانكفورت در تیتر سرمقالهای در هنگام تحویل سال چنین نوشت:
«حمله شدید ناسیونال سوسیالیستها به دولت دمكرات دفع شده است». روزنامه "فورورتس" در اولین شماره سال جدید مطلب فوق را تیتر روزنامه خود كرد. «صعود و سقوط هیتلر». روزنامة "سیمپلیسیموس" به طنز نوشت:
«فقط یك نكته را باید حتماً گفت - نكتهای كه همة ما را در اطراف و اكناف خوشحال خواهد كرد - و آن مسئله مرگ و زندگی هیتلر است: دوران پیشوا به پایان رسیده. هیتلر و حزبش در نتیجة فقر و فلاكت خیلی بزرگ شده بودند و دائماً از بیثباتی و بحران سیاسی موجود نفع میبردند».
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه