دانلود و خرید کتاب بهار کابل یوسف آیینه
تصویر جلد کتاب بهار کابل

کتاب بهار کابل

معرفی کتاب بهار کابل

کتاب بهار کابل نوشتۀ یوسف آیینه و محمود جعفری است. کتاب بهار کابل را انتشارات آمو در سال ۱۳۹۸ منتشر کرده است.

درباره کتاب بهار کابل

ادبیات مثل هر پدیده دیگر اجتماعی در افغانستان از آسیب‌های چند دهه جنگ و ناآرامی برکنار نبوده است. نبودن ثبات در جامعه سبب شده است صنعت نشر و چاپ به شیوه اصولی پا نگیرد و آثار شاعران و نویسندگان چنان که بایدوشاید اقبال انتشار نیابند و به دست مخاطبانش نرسند. از طرفی همین اوضاع بر صنعت رسانه نیز حاکم بوده و آن جاده دیگر ارتباطی نیز مسدود یا پر از مشقت بوده است. بدین‌گونه در این چند دهه در چرخه میان تولیدکنندگان آثار ادبی و مخاطبان انقطاع و گسستی ایجاد شده که حاصل آن ناشناخته ماندن یا به فراموشی رفتن نام و آثار تعداد زیادی از چهره‌های ادبی در میان نسل جوان افغانستان و دیگر مخاطبان ادبیات در اقلیم زبان فارسی بوده است. گسستی که زیان‌هایی جبران‌ناپذیر بر پیکره فرهنگ ما وارد کرده است. بسیاری از شاعران و نویسندگان افغانستان که آثار درخوری دارند، از داشتن مجموعه‌ای مدون و کامل محروم مانده‌اند و از تعدادی از ایشان به‌سختی با جست‌وجو در هفت‌اقلیم می‌شود کتابی پیدا کرد.

خواندن کتاب بهار کابل را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به اشعار شاعران افغانستانی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره یوسف آیینه

یوسف آیینه از پیش‌کسوتان شعر نو نیمایی در افغانستان است. برخی او را نخستین شاعر نیمایی سرای افغانستان خوانده‌اند. او در سال ۱۲۹۹ در شهر کابل زاده شد. پدرش یعقوب نام داشت. اصالتاً از تیره نورزایی قندهار بود. در لیسه نجات درس خواند. پیش از اینکه دوره لیسه را به پایان ببرد، مکتب را ترک گفت، اما هیچ‌گاه دست از آموزش برنداشت. زبان‌های المانی و انگلیسی را فراگرفت و دست به ترجمه زد و آثار کسانی چون گوته، تامس هامسون نروژی، تورگینیف و... را ترجمه کرد و در مجله کابل به نشر رساند. آیینه جدا از آموزش و تعلیم، فعالیت‌های قابل‌توجهی در عرصه پژوهش، رسانه داری و امور فرهنگی نیز انجام داد. به‌عنوان نمونه می‌توان به این موارد اشاره کرد: مدیرمسئول مجله برگ سبز، مدیر عمومی نشریات مطبوعات، مدیر کتابخانه، مدیر عمومی سینما، جریده و صحنه شهرداری کابل. مقالات اجتماعی و انتقادی زیادی هم نوشت که در مطبوعات وقت به نشر می‌رسید. او بسیار از مقالات انتقادی خود را به نام‌های مستعار ا، نمک، چشم، شیشه و ترازو منتشر می‌کرد. آیینه پس از کودتای کمونیستی در سال ۱۳۵۷ به پشاور مهاجرت کرد و بعد از پیروزی مجاهدین دوباره به کابل برگشت. با سقوط کابل به دست طالبان بار دیگر آواره دیار غربت گردید. تا اینکه در سوم حوت ۱۳۸۰ در سن ۸۵ سالگی در شهر پشاور دیده از جهان فروبست و به ابدیت پیوست. جنازه‌اش را به کابل انتقاد دادند و در «شهدای صالحین» به خاک سپردند.

بخش‌هایی از کتاب بهار کابل

دل فروشی

زلف‌ها روی شانه می‌لغزد

رنگ شب بر بلور ریزان است

سیم در زخمه اوج می‌گیرد

وز نواهای گرم لرزان است۱

بانگ مرغان چو زنگ‌های سحر

می‌رساند نوای بیداری

نیمه‌خواب آن دو چشم افسونگر

باز دنبال دل شتابان است

شستم از اشک دست‌وپایش را

زخمه‌ها نغمه‌ها برون می‌داد

عشق و مستی و شور پرکنده

از زمین تا به سقف ایوان است

بوسه‌های نیازمندانه

بر لب و چشم نازنین دادم

چشم خود بست و گفت «آیینه»!

دل فروشی نه کار آسان است

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۰۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان