دانلود و خرید کتاب گذر از کوه کبود محمدعلی علومی

معرفی کتاب گذر از کوه کبود

کتاب گذر از کوه کبود نوشته محمدعلی علومی است که در کانون پرورش فکری کودکان به چاپ رسیده است.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در سال ۱۳۴۴ پایه‌گذاری شد، گسترده‌ترین شبکه کتابخانه‌های کودکان و نوجوانان را دارد و از برجسته‌ترین تولیدکنندگان کتاب کودک است. این سازمان علاوه بر کتاب، محصولات فرهنگی دیگری مانند فیلم و سرگرمی‌های سازنده و موسیقی نیز برای کودکان تولید می‌کند.

درباره کتاب گذر از کوه کبود

این کتاب داستان گروهی دانش‌آموز نوجوان است که در یک روستای کوچ زندگی می‌کنند. در نزدیکی روستا کوهی وجود دارد که مردم محلی آن را با نام کوه کبود می‌خوانند. بچه‌ها یعنی علی و موسی و هوشنگ و نادر با هم دوست هستند، معلمشان را ساواک دستگیر کرده‌ است و آن‌ها برای اعتراض تصمیم می‌گیرند به کوه کبود بروند. جایی که زنان و مردان و پیر می‌گویند پر از موجودات ترسناک و ماورایی است. آن‌ها راهی سفری خطرناک می‌شوند.

داستان زمانی روایت می‌شود که علی بزرگ شده و خاطرات نوجوانی‌شان را می‌نویسد. 

خواندن کتاب گذر از کوه کبود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان  علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب گذر از کوه کبود

مجذوب و مفتون ترس، به کوه کبود با صخره‌های سیاه‌تابش خیره می‌شدیم وهم، کم‌کم در جانمان، جان می‌گرفت... کوه در برابر دیدگانمان نفیر می‌کشید، پر میشد از اژدهایی پیچان، چشمانش چون دو قدح خون؛ به خود میپیچید و سنگین سنگین به سویمان می‌آمد. از دهانش به مانند تنوری گداخته، آتش و دود بیرون می‌آمد و زبانه می‌کشید و شعله‌ها را می‌دیدیم که بر سر راه، تمامی گیاهان را می‌سوزاند و تا اژدها می‌آمد که با آن گند نفسش دهان بگشاید و ببلعدمان، ما شیون کنان و گریان می‌گریختیم و یا غرق عرق و با دلی تپنده از خواب و کابوس در می‌جهیدیم... ترس و وهم اما دنبالمان می‌آمد. شب‌ها حتی در خانه‌هامان هم از شر کابوس کوه کبود، دمی راحت نبودیم. سایه‌ی کوه همچون دیواری بلند از ارگی باستانی و سیاهتر از سیاهی شب، روبه رویمان بود و اگر نرمه بادی با خِشاخشی می‌وزید و لنگه‌ی دری چوبی، غژغژ به صدا در می‌آمد، می‌پنداشتیم که اشباح خون ریز آدم خوار کوه کبود، حالا از قصه‌ها سر بر آورده و به سراغمان آمده‌اند... ترس!

کودکیمان در ترس از کوه کبود می‌گذشت و ما کمکم داشتیم از دنیای کودکی دور می‌شدیم؛ از آن عالم ِ خیالات ِسبک ِشیرین و اوهام سنگین ترس از همه و هرچیز، به در می‌آمدیم. نوجوان می‌شدیم و دیگر قصه‌های کوه کبود را باور داشتیم و نداشتیم... به یاد می‌آورم که: از همان کوه کبود بود که آموختیم دوستی می‌تواند عمق و وسعتی داشته باشد؛ نه همین دوستی ِمن و تو، بلکه دوستی میان ما، همه مان! ... و آموختیم که دوستی نه همین سلام و علیک و محبت‌های گاه و بی‌گاه، که یکی از مهمترین وظایف انسان‌ها نسبت به همگان و حتی نسبت به سایر موجودات جهان است یا بهتر است که چنین باشد... همچنین از کوه کبود بود که آموختیم ترس‌هامان از سر جهل‌مان است و دشمنی‌های بی‌دلیل... و بسیار چیزهای دیگر هم آموختیم و آنگاه کوه کبود در نظرمان همچون دوستی عزیز جلوه‌گر شد! انگار در پس ظاهر زشتش، کوه صد سر و راز پنهان داشت. آموختیم که برای آموختن باید دشواری‌ها را تاب آورد، کاری کرد؛ و چنین است که جهان و اطرافیان و پیشتر و بیشتر از همه، خودمان خوبتر از قبل می‌شویم یا بهتر است که چنین باشد، اگرنه، پس ِعبور موسی و ما و دوستانش، از کوه کبود بیهوده بوده است...

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۰۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۰۰۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۳,۰۰۰
۱۵,۹۰۰
۷۰%
تومان