کتاب آرزو

معرفی کتاب آرزو

کتاب آرزو نوشته زهره بهرامی  توسط انتشارات بوستان مهر به چاپ رسیده است. گاهی با کلماتی برخورد می‌کنیم که در بیان زیبا ولی در شنیدن ممکن است همراه با افسوس و حسرت باشد. کلمات زمانی زیبایی خود را به نمایش می‌گذارند که در دنیایی واقعی دیده بشوند. یکی از کلمات زیبایی که از اصلی ترین بنیان های یک جامعه محسوب می شود، خانواده است. از دیده گاه تمامی آدم ها خانواده محضر حمایت، قدرت و نگهداری است؛ ولی گاهی پایه های خانواده متزلزل می‌شود و اعضای خانواده دچار جدایی عاطفی می شود و راهی به نام فرار در زندگی به وجود می آید. این کتاب دارای سه بخش می باشد. بخش اول در قالب خاطرات، بخش دوم از زبان شخصیت داستان روایت می‌شود و در بخش سوم رابطه‌ی بین دو داستان که در فاصله ی زمانی از هم اتفاق افتاده است بیان می‌شود.

درباره کتاب آرزو

داستان بازگو کننده دغدغه های خانواده هاست. دغدغه ای به نام پول، رفتار و برخورد غیر حرفه ای والدین با فرزندان و وارد شدن لطمه هایی که تهدید جدی برای خانواده هستند. ایجاد شکاف عاطفی و فاصله گرفتن اعضای خانواده از هم و فرار از اتفاقاتی است که خانواده ها با آن مواجهه می‌شوند.

موقعیت‌هایی که می‌توان آرامش و تعادل در خانواده را به همراه داشته باشد؛ ولی با عملکردهای نا به جا تبدیل به ناآرامی و تنزل می‌شود.

گاهی به دلیل عدم پذیرش اشتباه و در نهایت عدم اصلاح و خودسازی و ایجاد ناراحت های پی در پی، خانه تبدیل به خوابگاه شبانه ای می‌شود و این را نباید نادیده بگیریم که با وجود تمامی تنش ها و اظطراب هایی که با آنها رو به رو هستیم، گاهی اشخاصی وارد زندگی ما می‌شوند که به ما گوش زد می‌کنند که کلمه ای به نام عشق هنوز هست و می‌توان دوست داشتن و دوست داشته شدن را دید و احساس کرد. کسانی را می یابیم که دستمان را میگیرند و می‌توانیم کلمه ی حامی را به آنها نسبت بدهیم. کسانی که همراه هستند و صبوری را یاد می دهند تا معنا و مفهوم زندگی را حفظ شود و این فداکاری ها هرگزفراموش‌ نمی شود.

این کتاب یاد آوری کننده آرزوهای هر شخصی است. آرزوهایی که گاهی به موقع در زندگی دیده شدن و گاهی باید فراموش شوند چون زمان به عقب بر نمی‌گردد و بعضی از مسائل جبران پذیر نیستن چون ما برای بودن و داشتن بعضی از چیزها حق انتخابی در زندگی نداریم؛ ولی این مهم هست که آرزوها را به خودمان یادآوری کنیم و سعی کنیم یاد بگیریم پذیرش، مهمترین عامل آرامش در زندگی است و هر زمانی که بتوانیم تغییری به وجود بیاوریم به این معناست که زندگی در حال زیباتر شدن است.

کتاب آرزو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب آرزو

خدای من! زمانی که دیدم فقط تونستم بگم؛ خداروشکر! چون کسی خونه نبود. می‌خواستم در رو باز کنم که پستچی رسید و نامه رو گذاشت تو بغلم و رفت. روشو خوندم؛ آدرس خونه و نوشته شده بود برای ((آرزو پارسا)). فرستنده کی بود؟ حامد. پاکت به اندازه نامه نبود، بزرگتر بود. خودمو سریع رسوندم توی اتاق و باز دوباره آدرس رو خوندم. بازش کردم. عکس بود. عکس های من! موقع‌ی که کنار دریا بودم. داشتم بهش نگاه می‌کردم. وقتی داشتم به صداش گوش می‌کردم. وقتی که داشتم گریه می‌کردم. عکس های من بود! توی باغ عمو! وقتی پیش درخت‌ها بودم؛ حالشونو می‌پرسیدم؛ وقتی شکوفه هارو لمس می‌کردم؛ وقتی کنار یکیشون نشستم و گریه کردم. اصلاً مغزم کار نمی‌کرد. اون منو دیده بود! از من عکس گرفته بود! چند بار عکس هارو نگاه کردم. قشنگ بودن. یه لحظه بدم اومد. من تو خلوت خودم بودم؛ اون دزدکی داشته نگاهم می‌کرده! من دوربینی دستش ندیدم. شاید بوده من متوجّه نشدم! من اصلاً متوجه چی بودم که چیزی بفهمم یا نفهمم! چرا این کارو کرده؟ فضول! با خودش چی فکر کرده بود که این کارو کرده؟ ولی عکس های قشنگین. به کسی نشون نمی‌دمشون ولی چطوری بفهمم چرا این کارو کرده و چرا فرستاده؟ باید ازش بپرسم؟ بنویسم؟ نمی‌دونم! باید چی کار کنم؟ کاش حداقل یه نامه ای، دست نوشته‌ای هم فرستاده بود. باید به پریسا بگم. شاید اصلاً منظوری نداشته و خواسته فقط یه سوژه‌ای برای عکاسی داشته باشه ولی خب قبلش باید اجازه می‌گرفت.