کتاب الفبای عشق
معرفی کتاب الفبای عشق
کتاب الفبای عشق سرودهٔ یوسف محمدی حریر در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است. اشعاری که در این کتاب میخوانید حروف اول هرمصرع یا هربیت را که کنار هم بگذارید اسم اشخاصی میشود که نام همان شعر است. این سرودهها مرتبط به افرادی است که از یوسف محمدی حریر خواستهاند برای عشق زندگیشان شعری بگوید و بعضیشان هم هدیه یوسف به دوستان، آشنایان و یا اقوام است.
درباره کتاب الفبای عشق
تقریبا یک سال پیش از شرکت اومد خونه و دم در بیمقدمه و باهیجان گفت الهه میخوام دوتا کتاب جدید چاپ کنم تو به عنوان مدیر برنامههای زندگیم کاراشو پیگیری میکنی؟ گفتم توضیح بده چی تو ذهنته؟ چه کتابی... مگه قرار نبود اول نوشتههاتو جمعبندی کنی... گفت حالا باهم جمعبندی میکنیم من بهش فکر کردم و فعلاً فقط اسم کتاب را انتخاب کردم که یکیش بشه غزلهایی که جوانمرگ شدند و یکیش هم الفبای عشق (یه شعر به این اسم داره که تو این کتاب نیست) گفتم حالا چرا اسم شعرتو میخوای بزاری رو کتاب گفت چون میخوام شعرایی رو توش بیارم که با حروف اسامی برا عشقهای آدما گفتم... استقبال کردم و گفتم خیلی عالی میشه که همشونو یه جا جمع کنیم...
کتاب را با اسم خودم شروع(به ترتیب حروف الفبا) و با اسم یوسف به پایان رساندم. درحالی که شروع کتاب با یوسف بود و تمام کردنش با من... درحال حاضر که این مقدمه را مینویسم ۱۹۴ روز است که هیچ عاشقانهای سروده نشده است و پرونده الفبای عشق بسته شده. یوسف عزیزم در ۱۵ آبان ۱۳۹۹ به دلیل بیماری کرونا من و این دنیا را ترک کرد.
الهه سهرابی
اردیبهشت ۱۴۰۰
کتاب الفبای عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شعر معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب الفبای عشق
اهورامزدا
از عشق جدا هرگز، بی باده خداحافظ
دوری شده درد دل، دلبر شده درمانم
هر نبض که می جنبد، بی پرده تو را گوید
باشد همه از عشقت، این جنبش بی پایان
ویرانه ی دل با تو، آباد کنم از نو
من ب یخبر از آنکه، خود خانه ی ویرانم
روشن شده جان من، آتش زده بر خرمن
خوش باش از این آتش، جان سوخته در جانان
آن کس که به او بستم، دل را و ندانستم
او جلوه ای از عشق و، من عاشق یزدانم
ثریا و مهدی
ثانیه ها را نباید بشمریم و بگذریم
ما در این دنیا نه اول بوده و نه آخریم
راه ناهموار و مقصد تا کجای قصه هاست؟
همتی باید که تا دل را به غم ها نسپریم
یار و یاور بودن و ماندن هنر بوده ست و هست
در جهانی که خود از خود تا قیامت دلخوریم
آخرین بیت است و باید نام تو غوغا کند
یوسفم آری بیا از این حقیقت بگذری
حکم تقدیر در این است که تنها باشیم
آتشی سرد نهان در دل دریا باشیم
مست و لایعقل و پیمانه به دستیم اما
دانه ای منتظر رستن فردا باشیم
درخت عشق را هم ریشه و هم بر تویی
لابه لای برگ هایش غنچه های تر تویی
آسمان دل شده ابری و باران می زند
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه