کتاب رویای تهران

کتاب رویای تهران اثر شرمین نادری است و انتشارات شهر آن را چاپ کرده است. رویای تهران چهارده داستان دارد که تعدادی از مکان‌های دیدنی و تاریخی تهران را به همراه شرح و توضیحاتی از آنها به ما معرفی میکند که با مطالعه نمودن آن بسیار آسوده میتوانیم محله های کهن تهران را در ذهن و اندیشه ی خویش تصور نماییم. در بسیاری از آثار شرمین نادری این تهران‌گردی‌ها اتفاق می‌افتد.

درباره کتاب رویای تهران

حمام چهل کلید و خانم تاج و خواب شمیران و پارک سنگی و دالان مارپیچ و خیابان پندآموز و روح تئاتر شهر و سیبیل و سمنوی عمه لیلا و عینک شکسته و کفشهای سفید و لانه ی زنبور و مقبره ی پرتقالی و تلی خانم اسم قصه هایی می باشد که داخل این کتاب هستند که مکان‌های تاریخی و قدیمی شهر تهران را برای عموم مردم معرفی کرده است. 

درباره شرمین نادری

شرمین نادری متولد ۱۳۵۵ در تهران است. او کارشناس ارشد تصویرسازی از دانشگاه تهران. از سال ۱۳۸۰ به عنوان نویسنده و تصویرگر در نشریات مختلف به‌ویژه حوزه‌ی جوان و نوجوان کار کرده است. کتاب های منتشر شده‌اش از سال ۱۳۸۳ تا امروز بیشتر در حوزه‌ی تاریخ و ادبیات کهن و قصه‌های قدیمی و زندگی آدم‌های روزگار دور است بانو شرمین نادری نویسنده ، تصویرگر ، روزنامه‌نگار ، فعال اجتماعی ، مدرس قصه‌نویسی ، قصه‌گو و قصه‌نویس سابق برنامهٔ رادیو هفت ،نویسندهٔ سابق هفته نامه چلچراغ. چلچراغ خوان های قدیمی حتما یادداشت هایش را به یاد دارند ، صفحه های " نامه ها " و " عشق و مرگ " و صفحه ی ادبی و معرفی کتابش را  و همچنین صفحه ی "نوستالژی " که بعد ها باعث چاپ کتاب " قمر در عقرب " او شد. علاوه بر چلچراغ ، شرمین نادری را با کتاب هایی چون " خانجون و کوچه پریون " ، " خانجون و خواب شمرون " ، " رویای تهران " و آثار جدیدتر او مانند " راز " ، " ماه گرفته ها " ، " فدایت شوم " و " ماه شرف " و همینطور قصه گویی های دلنشین می شناسیم . او استاد روایت قصه و نام آشنایی برای کتابخوانان است و البته که مردم سیستان و بلوچستان و خراسان هم آن چهره ی دیگر او را خوب می شناسند ، که شاید ما کمتر دیده باشیم ، آنجا که آستین بالامی زند ، خود وارد قصه می شود و تلاش می کند در سرنوشت شخصیت های قصه تغییر ایجاد کند . کارهای او معمولا در فضای خیال روایت می شوند. مثلا قصه هایی پیرامون جهان پریان که در جاهایی با زندگی امروز گره می خورند.

کتاب رویای تهران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب به کسانی که تهران را دوست دارند یا تازه می‌خواهند با زیبایی‌های این شهر آشنا شوند پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب رویای تهران

مادربزرگم سر ساعت پنج صبح ، از خانه جیم می شـود . احتمـالاً مـانتوی دراز سیاهش را می پوشد، روسری اش را با سنجاق زیر چانـه چفـت مـی کنـد و تـوی تاریکی میزند بیرون، اتفاقی که انگار مدتهاست منتظرش هستیم. خانم تاج دیگر هوش و حواس ندارد، آلزایمر دارد و دلتنـگ روزهـای رفتـه است. شبها پشت در خانه اش کشیک ما را م یکشد که خفتمان کند، التماسمان کند که از خانه ی غریبه ای کـه نمـی شناسـد ببـریمش و وقتـی مـا مـی گـوییم : «همینجا خانه ی توست و همگـی هـم داریـم همـین جـا زنـدگی مـی کنـیم »، فحشمان بدهد، در را روی ما ببندد، به در و دیوار غُر بزند و گریه کند. بعد یک روز ر أس ساعت پنج بعدا زظهر می گوید: «مـن فـردا از ایـن خـراب شده می روم»، می پرسم: «کجا می روید؟» مـی گویـد : «سـینما دیامونـد » جـایی شیک و آلامد در روزهای گذشته که خانم تاج لابد فیلم بن هور را تویش دیـده . میگویم: «چارلتون هستون مرده به سلامتی، سینما دیاموند و تمـام سـینماهای قدیمی هم اسم دیگری دارند و بعضیهایشان هم با خاک یکسان شده‌اند.»