کتاب می خواهم پیدایت کنم
معرفی کتاب می خواهم پیدایت کنم
کتاب می خواهم پیدایت کنم نوشته مهدیه کفاش اثری ارزشمند در زمینه خودشناسی است. کتاب می خواهم پیدایت کنم که انتشارات راز نهان منتشر کرده است به شما کمک میکند درک بهتری از خودتان داشته باشید.
درباره کتاب می خواهم پیدایت کنم
كتاب می خواهم پیدایت کنم به نحوهای تدوین شده تا خواننده پس از مطالعه، درباره انسان شناسی، آثار آن در سطح پایه بهدست آورد.
خود شناسی یا همان انسانشناسی یکی از مهمترین دانشهای زیربنایی در علوم انسانی است. شناخت دقیق و جامع چیستی و هویت انسان شناسی درآمد ورود به مباحث آن است. برای شناخت چیستی انسان شناسی تبیین مقولاتی از قبیل تاریخچه، تعریف، انواع، اهمیت و ضرورت انسان شناسی لازم به نظر میرسد. این کتاب سعی دارد قدم به قدم و مرحله به مرحله این مسیر را به شما معرفی کند.
خواندن کتاب می خواهم پیدایت کنم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام دانشجویان رشتههای علوم قرانی، معارف اسلامی و حتی دانش آموزان و علاقهمندان به خودشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب می خواهم پیدایت کنم
بحث از انسان و انسان شناسی قدمتی دیرینه دارد؛ زیرا انسان همواره در اندیشة شناخت ابعاد وجودی، فلسفه خلقت و جایگاه انسان در نظام هستی برای دستیابی به «چگونگی زیستن و بهتر زیستن» بوده است. یونانیان، مصریها، رومیها، هندیها و روی هم رفته متفکران جهان باستان، هریک در این راه کوششهایی کردهاند. در دوره قرون وسطی هر صاحب نظری میکوشید تا درباره شناخت انسان و منشأ آن مطالعاتی انجام دهد. اما این تلاشها عملاً در بسیاری از موارد به دلیل فشار نظامهای حاکم و کلیسا مبنی بر این عقیده که: «هیچکس نمیتواند خارج از آنچه در کتاب مقدس آمده است نظری دهد یا در آن تردید کند»، ناتمام میماند. در این دوره اعتقاد بر این بود که انسان در بین موجودات زمین، در بالاترین جایگاه قرار دارد و زمین مرکز عالم است. در سال ۱۴۵۳ میلادی پس از برافتادن امپراتوری روم شرقی، بررسی و توصیف اقوام و ملل گوناگون بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و بعد از آن بود که جهان تاریک قرون وسطی از دیدگاه انسانشناسان بازشده و انگیزههای آگاهی افراد به ماجراجویی ارتقاء پیدا کرد.
در پایان این دوره (قرون وسطی) و به خصوص قرن ۱۶ میلادی، تحولات اقتصادی- اجتماعی گستردهای در پی حوادث تاریخی، سیاسی، نظامی و غیره در سطح جهان رخ داد که مغرب زمین را به شناخت درست طبیعت و انسان و عوامل وابسته به آن برانگیخت. در قرن ۱۸ میلادی، روشهای سنتی جای خود را به روشهای علمی داد و دانشمندان به منظور کشف چگونگی زیست گیاهان و جانوران آنها را طبقهبندی کرده و به تحقیقات تجربی روی آوردند. از جمله دانشمندانی که به طبقهبندی نوع انسانی پرداختند، «لینه » در سال (۱۷۵۸ م) و مدتی بعد «بلومنباش » و «سنت هیلر » (۱۸۸۴- ۱۷۷۴) بودند.
بدین ترتیب از قرن ۱۹ به بعد به دلیل سیاست استعماری غرب مبنی بر اسارت جوامع، مطالعه و شناخت جوامعی را که پیش از این، هیچ اطلاعی از آنها در دست نبود گسترش یافت. «انسان شناسی علمی» از پایان قرن ۱۸ میلادی و آغاز قرن ۱۹، با روش مطالعات تطبیقی آغاز شد. بیشترین سهم را در این مقوله انسانشناسان تازه کار ازجمله: کشیشها، پزشکان، طبیعیدانان، حقوقدانان، سیاستمداران، نظامیان و غیره کسب نمودند. در آغاز پیدایش این علم به دلیل هزینههای بسیار و عدم درآمد اقتصادی کافی ناشی از آن، تنها کسانی به آن روی میآوردند که دغدغه اصلی آنها «شناخت انسانها و جوامع آنها» بود. از جمله این افراد، محققینی مانند: «فرایزر»، «تیلر»، «مورگان» و «باستیان» بودند که نقش ارزندهای را در معرفی علم جدید انسانشناسی داشتند. «کاترفاژ » از جمله نخستین استادان آنتروپولوژی بود که در اواخر قرن ۱۹، این اصطلاح (آنتروپولوژی) را به عنوان یکی از شاخههای «تاریخ طبیعی» بهکار برد و بر آن بود تا به مانند دیگر حیوانات به مطالعات تجربی انسانی بپردازد. از اینرو، پس از «کاترفاژ» و پس از گسترش نظریة وی، انسانشناسی به دو شاخة فیزیکی و فرهنگی تقسیم گردید. بدین ترتیب قلمرو مطالعات انسانشناسی فیزیکی و فرهنگی از یکدیگر جداشده و انسانشناسان بیشتر به مطالعه و بررسی ویژگیهای قومی، آداب و رسوم و آنچه که مجموعة زندگی آنها را میسازد و به عبارتی «انسان شناسی فرهنگی»، پرداختند. این علم در کشورهای اروپایی و سپس آمریکا در پایان قرن ۱۹ رواج پیدا کرد و تدریس این موارد در مراکز علمی، مورد تأیید قرار گرفت.
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
نظرات کاربران
شیفته نوسینده و قلم ایشون شدم عالی عالی عالی عالی عالی سپاس بانو 🙏👌👌👌
خسته نباشید به نویسنده محترم این اثر و تبریک بابت خلق چنین کتابی❤❤ سپاس بانوی هنرمند💐