دانلود رایگان کتاب تن/هایی مانا هوشنگ‌نژاد
تصویر جلد کتاب تن/هایی

کتاب تن/هایی

انتشارات:پرده اول
امتیاز:
۲.۰از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تن/هایی

نمایشنامۀ تک‌پرده‌ای تن/هایی نوشتۀ مانا هوشنگ‌زاده یکی از ده اثری است که به بخش داوری مردمی مسابقۀ پردۀ اول راه پیدا کرده است. این مسابقه را طاقچه و نشر بیدگل برگزار کرده‌اند. هدف از این مسابقه کشف استعدادهای تازه در نمایشنامه‌نویسی فارسی است. اولین دورۀ «پردۀ اول» در تابستان ۱۴۰۰ برگزار شده است.


* روند مسابقه

مهلت ارسال آثار، از ۱ تا ۲۰ مرداد بود. این مسابقه با استقبال بسیاری روبه‌رو شد و علاقه‌مندان نمایشنامه‌های زیادی به مسابقه فرستادند. در ۲۰ روز مهلت ارسال آثار، ۳۶۴ اثر در مسابقه شرکت داده شد. این استقبال باعث شد داوران به زمان بیشتری برای داوری نیاز پیدا کنند. بنابراین زمان داوری طولانی‌تر شد.

از میان آثار فرستاده‌شده، داوران مسابقه، آقایان علی‌اکبر علیزاد و رضا سرور، سه اثر را به‌عنوان آثار برگزیدۀ بخش تخصصی انتخاب کرده‌اند و ده اثر را هم به رأی مردم گذاشته‌اند. در میان این ده اثر، آن سه اثر برگزیدۀ تخصصی هم قرار دارند؛ اما تا پایان رأی‌گیری مردمی عنوانشان اعلام نخواهد شد. همچنین با رأی مردم، یک اثر به‌عنوان برگزیدۀ مردمی معرفی خواهد شد.


* راهنمای داوری مردمی

ده نمایشنامه‌ای که به داوری مردمی آمده‌اند، به‌صورت رایگان در طاقچه منتشر شده‌اند تا بتوانید آنها را بخوانید و یک یا چندتای آنها را برای رأی‌دادن انتخاب کنید. شما فقط یک بار می‌توانید در رأی‌گیری پردۀ اول شرکت کنید، ولی در همان یک بار می‌توانید به یک یا چند نمایشنامه رأی بدهید.

برای شرکت در رأی‌گیری مردمی، باید ابتدا طاقچه را روی گوشی خود نصب کنید. سپس، در صفحۀ نخست اپلیکیشن اندروید یا آی‌آواس طاقچه، قسمت بالای صفحه، روی تصویر مربوط به مسابقۀ «پردۀ اول» بزنید تا به صفحۀ رأی‌گیری بروید. در صفحۀ رأی‌گیری می‌توانید به نمایشنامه(های) محبوب خود رأی بدهید.


* پیشنهادهایی برای داوری بهتر

شما در این مرحله یکی از داورهای مسابقه هستید. برای اینکه انتخاب بهتری بکنید، پیشنهاد می‌کنیم معیارهای مشخصی برای خودتان در نظر بگیرید تا بر اساس آن بتوانید آسان‌تر رأی بدهید. در نظر داشته باشید که هدف مسابقه کشف استعدادهای نمایشنامه‌نویسی است، پس این ده اثر را با شاهکارهای نمایش دنیا مقایسه نکنید. همچنین بهتر است ابتدا همۀ آثار را بخوانید تا بتوانید آنها را با هم مقایسه کنید.

پیشنهاد می‌کنیم به‌جز رأی دادن، وقتی هر نمایشنامه را می‌خوانید، نظر یا پیشنهادتان را زیر همان اثر در قسمت نظرها بنویسید. پیشنهادها و نظرهای شما می‌تواند به نویسنده‌های تازه‌کار کمک کند نقاط قوت و ضعفشان را بهتر بشناسند و داستان‌های بهتری در آینده بنویسند.


* اعلام نتایج

داوری مردمی از ۹ تا ۱۲ شهریور برگزار می‌شود. در پایان با رأی مردم، یک اثر به‌عنوان برگزیدۀ مردمی انتخاب می‌شود. نام این اثر و سه اثر برگزیدۀ داوران را در روز ۱۴ شهریور ازطریق شبکه‌های اجتماعی طاقچه و نشر بیدگل اعلام می‌کنیم و به هریک از برندگان، هدیه‌ای تقدیم خواهیم کرد.

جایزۀ برگزیدۀ مردمی: یک‌میلیون تومان نقدی + ۴۰۰هزار تومان اعتبار خرید کتاب کاغذی + اشتراک یک‌سالۀ طاقچه بی‌نهایت

اگر دربارۀ مسابقه سؤال یا پیشنهادی دارید، می‌توانید در واتس‌اپ به شمارۀ ۰۹۰۳۳۴۵۵۱۱۵ پیام بدهید.

محمدرضا
۱۴۰۰/۰۶/۱۱

خیلی مسخره و کسل کننده. بخدا آدم شاخ در میاره با این نمایشنامه ها، اگه این نمایشنامه ها جز برترین ها بوده پس فکر کنین اونای دیگه چه جوری بودن 😑

mona
۱۴۰۰/۰۶/۰۹

پرداخت موضوع اصلا جذاب نبود.

~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
۱۴۰۰/۰۶/۲۲

خیلی از دیالوگ ها قشنگ بودن و حرف دل کاراکتر رو میزدن .ولی من که نفهمیدم حرف اخر و مفهوم این نمایشنامه چیه و دقیقا چی رو میخواست برسونه؟ شاید میشد به عنوان یه داستان کوتاه قبولش داشت ولی به نظر

- بیشتر
Hafez Roomi
۱۴۰۰/۰۶/۰۹

نمایشنامه مونولوگ شتاب زده‌ای است که نه به راوی‌اش_ندا/منیره_ فرصت معرفی خود و گفتن از زندگی خود را می‌دهد و نه به خواننده فرصت می‌دهد تا جهان شخصیت را بشناسد. خرده‌داستان‌هایی از جمله بیماری ام‌اس، بارداری، زندگی ناموفق و... مطرح

- بیشتر
کاربر ۱۰۰۴۰۷۲
۱۴۰۰/۰۶/۰۹

متن و ایده ساده و معمولی و تعداد حروف بنظر خیلی کمتر از حد مجاز بود

khazar
۱۴۰۲/۰۱/۰۸

نمی‌شه بهش گفت نمایشنامه واقعا... تا آخر داستان نمی‌تونستم بفهمم این جملات رو کی داره میگه و حتی انگار با خودش داشت حرف میزد. و اینکه رابطه بین ندا و زری یکم عجیب بود..!

Mohammad Bagheri
۱۴۰۰/۰۸/۰۶

خیلی نامفهوم جلو رفت.

meh.kh
۱۴۰۰/۰۶/۱۲

فارغ از ساختار اثر بیشتر یک متن روایی بود که در قالب داستان مقبول تر به نظر می رسه تا در صحنه نمایش چون مونولوگ ها قابلیت تولید اکت چندانی نداشتند و توان ایجاد موقعیتی نمایشی و در خودش نداشت

Sou_Ma
۱۴۰۰/۰۶/۰۹

#۳ نه داستان خاصی داشت، نه روندی، نه نقطه‌ی اوج یا بخش جذابی. یه شخصیت (یه دَهَن) روی صحنه داشت مونولوگ میگفت. بدون اینکه اکت خاصی انجام بده انگار داشت از روی کتاب روخونی میکرد. ادبیات اثر و جملات هم بیشتر به

- بیشتر
آرش
۱۴۰۰/۱۱/۲۷

نتونستم ارتباط برقرار کنم… بی نهایت خسته کننده بود در حدی که نتونستم به صفحه سوم برسم، همون دو صفحه اول هم بزور خوندم.

هر کی میاد دلیل نمیشه تا آخرش بمونه. باید بتونی بفهمی کی موندنیه کی رفتنی.
khazar
گفت یعنی تنت به خودش حمله کرده، داره از تو خودش رو می‌خوره.
محمدرضا
بیا گم شیم توی هم.
محمدرضا
گفت منیر من نمی‌تونم ندا صدات کنم یادته همیشه به خاطرش بهم تشر می‌زدی. گفتم تو هم همیشه می‌گفتی منیره رو دوست دارم چون میشه کوتاهش کرد و صدات زد منیر. وقتی «ه» رو ازش برمی‌داری انگار نزدیک‌تر می‌شیم. یه حرف از بینمون برداشته میشه ولی ندا رو نمیشه کوتاه کرد. همون جوری سفت و محکم وایمیسته بینمون.
آزاد

حجم

۸٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۷ صفحه

حجم

۸٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۷ صفحه

قیمت:
رایگان