دانلود و خرید کتاب ناسور صالح ذکاوتی
تصویر جلد کتاب ناسور

کتاب ناسور

نویسنده:صالح ذکاوتی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب ناسور

کتاب ناسور نوشته صالح ذکاوتی است. کتاب ناسور داستان زندگی سه جوان است که مسیری را با هم شروع می‌کنند اما پایانی همراه با هم در انتظارشان نیست. 

درباره کتاب ناسور

ناسور داستان سه جوان خلاق و پرشور به نام‌های فرهاد، امجد و زری اهل هندیجان است که اواخر دهه ۶۰ دانشگاه تهران قبول می‌شوند و به این شهر می‌آیند و آن‌ها در رشته‌های نقاشی و صنایع دستی مشغول به تحصیل می‌شوند. فرهاد و امجد از کودکی همسایه و دوست صمیمی بودند. زری دختر عجیبی است که به‌خاطر تفاوت‌‌هایش همیشه توجه دیگران را به خود جلب کرده است. 

و زری دختری است که در شهر هندیجان توجهات زیادی را به خود جلب کرده و به نوعی با دیگران متفاوت است. این گروه مدتی از هم جدا زندگی می‌کنند اما بعد از شروه روی یک پروژه مشترک با هم هم‌خانه می‌شوند. 

آنها روی پروژه‌ای کار می‌کنند که در آن زری با استفاده از تلفیق اسطوره‌های ایرانی با طرح‌های جدید نقاشی می‌کند و فرهاد و امجد روی گلدان یا کوزه‌ پیاده می‌کنند، اما از هم فاصله می‌گیرند، زری به هندیجان برمی‌گردد، امجد خانه‌ای خارج از تهران می‌گیرد و از جمع جدا می‌شود و فرهاد به‌تنهایی در همان خانه بزرگ می‌ماند.

 این جدایی ۲۰ سال بعد با دیدار فرهاد و امجد در سینما پایان پیدا می‌کند ولی بعد از چند روز امجد خودکشی می‌کند و فرهاد متهم به قتل او می‌شود.

خواندن کتاب ناسور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب ناسور

هرمز می‌گوید: «عین همیشه. سه چهار نفر. می‌خواهم الان نباشد که بروی استراحتی چیزی. فردا همین ساعت چطور است؟ پروژه خیلی گنده است. پول توش خوابیده. فالشی نداشته باشد توفیرش برای خودت است. زحمت کشیدی براش.»

برایم حالا وقت بهتری است اما می‌گویم: «باشد.»

در باز می‌شود و کارگر سلام می‌کند. جوابش را توی دلم می‌دهم و می‌روم بیرون تا سیگاری آتش کنم. بیرون هم توفیری از توی کارگاه ندارد. بی‌خیال سیگار می‌شوم و اولین تاکسی سبز رنگ را می‌گیرم به سمت انقلاب.

نمی‌دانم چرا هنوز هم که هنوز است توی همین خانه مانده‌ام. با همین در و دیوارهای کهنه‌اش. با همین راهروی دوده‌گرفته‌اش که رنگ روغنی سبز رنگی که بیست‌ودو، سه سال پیش با امجد و زری به دیوارهاش زده بودیم حالا رنگی شبیه هرچه غیر سبز است. نمی‌دانم چرا هنوز توی این کوچه‌پس‌کوچه‌های قدیمی این مرکز شهر شلوغ و سرسام‌آور مانده‌ام. منی که توی خانه هندیجان، با صدای دور و کور شده یک ماشین از آن‌ور کوچه خوابم بهم می‌ریخت و شب‌ها پرده را تا ته می‌کشیدم که نکند یک‌وقت چراغ سوزنی کوچه چشم‌هایم را اذیت کند، حالا نه این همه سروصدا، و نه حتی این لامپ نئون سبزرنگ کبابی سر کوچه که تلپ و تلوپ می‌کند و هری می‌پاشد توی اتاق؛ نمی‌توانند خوابم را از چشم‌هایم بگیرند. وقتی می‌رسم خانه و لباس‌هایم را درمی‌آورم ولو می‌شوم روی تخت و می‌میرم. حالا مثل قبل‌ها نیست که دنیا را چند بخش کنم و عالم خواب و عالم بیداری را توی ذهنم فلسفه‌بافی کنم. حالا خواب چیز پیش‌پاافتاده‌ای است که اصلاً متوجهش نمی‌شوم که بخواهم فکری در موردش کنم و تفسیرش کنم. راستش سال‌هاست که خوابی هم ندیده‌ام. سال و ماهش از دستم در رفته اما می‌دانم که خیلی وقت است نه خواب امجد را، نه زری را، و نه حتی خواب مادر را نمی‌بینم. همه‌چیز توی همین تهران، برایم معنی می‌دهد و خارج از این ورطه، برایم چیزی شبیه مریخ یا مشتری است. برای همین است که سال‌ها از این شهر خارج نشده‌ام. حالا دنیای من همین شهر است و خانه‌ام همین میدان شلوغ که همیشه و همیشه ماشین‌ها و اتوبوس‌ها و موتورسیکلت‌ها و آدم‌ها و آدم‌ها و آدم‌ها، می‌چرخند و می‌چرخند و می‌چرخند دور بیضیِ بی سر و شکلش و مرا بیشتر در خودش گم می‌کند. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۰۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۷۰%
تومان